بئاتریس سرنا
بئاتریس سرنا در پرِیرا، واقع در کلمبیا، زاده شده است. او دوران کارشناسی ارشد خود را در رشتهی آموزش موسیقی، در دانشگاه کلرادوی شمالی، به پایان برد و دورهی پیشرفتهی ارف-شولورک را در مدرسهی سانفرانسیسکو پشت سر گذراند. خانم سرنا از پایهگذاران و همچنین رئیس انجمن ارف-شولورک کلمبیاست و هماکنون در مقام آموزگار موسیقی و رقص در مدرسهی بینالمللی بوگوتا سرگرم کار است. همچنین او با دانشکدهی موسیقی در دانشگاه پونتیفیسیا اونیورسیداد هاوریانا همکاری میکند.
ترجمهی کامران غبرایی
منبع:
Serna, Beatriz“Aus Aller Welt; Kolumbien”. (2017, Winter). Orff -Schulwerk Heute, 97, pp. 56-58.
گزارشی دربارهی انجمنی نوپا و شکوفا
انجمن ارف-شولورک کلمبیا (ACOLORFF) در دسامبر ۲۰۱۷ سالگرد سوم برپاییاش را جشن میگیرد و راستش برای چنین جشنی بهانه هیچ کم نداریم!
در آغاز راه ده آموزگار بیشتر نبودیم، آموزگارانی پرشور و مشتاق به آموختن و آموزیدن موسیقی، رقص، و بازی؛ همهمان هم به حفظ و اشاعهی آموزههای ارف-شولورک در کلمبیا باور داشتیم و ملتزم بودیم. در چند سال گذشته، کارشناسان و کارآزمودگان بسیاری به کلمبیا آمدند تا از امکانهای تازه در آموزش موسیقی و رقص پرده بردارند، اما دیگر وقتش رسیده بود که خود دستبهکار شویم و شولورک را به زبان خودمان قرائت کنیم. همین شد که پا در میدان گذاشتیم.
برای آغاز کار، رویدادهای ریزودرشت پرشماری ترتیب دادیم؛ از کارگاههای کوچک با آموزگاران بومی گرفته تا دورههای پیشرفته (۲۰۱۶) با هدایت استادان بینالمللیای چون وِرِنا ماشات[1]. هرکدام از این رویدادها هم سبب میشد تا بیشازپیش از دو امر دربارهی میهنمان مطمئن شویم. نخست، از توان و دانش شگرف هنرمندان و آموزگاران هممیهنمان که دل به دریا زده بودند و حاضر میشدند تا از امن و آسایش آموزش سنتی دست بکشند و به رهیافتی رویآورند که آموزگار و هنرجو را در کنار هم و همپای هم در مقام خالق به شمار میآورد؛ و دوم، از ضرورت تعلیم آموزگاران.
چنانکه کاتالینا روبیو[2]، یکی از نخستین اعضای انجمن ما باری اشاره کرد: «یادگیری از برجستهترین استادان ارف-شولورک به من امکان داد تا برای آموزگاری راهبردهای آموزشی و دانش کافی پیدا کنم، اما مهمتر اینکه بار دیگر نسبت به امر آموزش احساس وظیفهام را بازیافتم. هر کارگاه دلیلی است تا اهمیت خلق کردن موسیقی، لذت بردن از آن، و عشق ورزیدن به آن را از نو به یادآورم و خود را ملتزم به انتقال این عشق و شور به نوآموزان و هنرجویانم بدانم. با همهی اینها، آدم نمیتواند نیاموخته وارد گود شود. برای همین هم هست که همواره باید دادهها را نو کرد و زیر تعلیم قرار گرفت.»
اعضای انجمن ما پیشینههای مختلفی دارند، اما همهشان در یک مسیر گام نهادهاند. آنها هدایتگرانی جسورند که با ذهنی روشن و فکری باز به پیشهشان دلبستهاند و میکوشند تا هرروز آموزگاران و هنرمندانی بهتر از دیروز باشند. یکی از همین کسان، دیگو رینکُن[3]، که همین تازگی دو ترم از دورهی ارشد دانشکدهی ارف، مشهور به «مطالعات عالی در آموزش موسیقی و رقص – ارف-شولورک[4]» را پشت سر گذاشته است، میگوید:«فارغ از اینکه هر کس چه دلیلی برای پیوستن به این انجمن دارد، حاصلش این میشود که آدم رشد کند و کارش را با شور و لذت بیشتری بهپیش ببرد تا کار بایندهی آموزش صحیح موسیقی به نحوی سزاوار به انجام آید.»
چنین درک و انگیزشی در دل اعضای ما عاملی بوده است تا شولورک به حوزههایی بس مهم در آموزش مردم کلمبیا راه یابد. دانشکدهها، مدرسهها، و نهادهایی چون همایشگاه آموزش موسیقی در آمریکای لاتین[5] بهتدریج ارف-شولورک را به برنامههای آموزشیشان وارد میکنند. هرکدام از این نهادها با برگزاری برنامههای تربیت مربی، گنجاندن شگردهای شولورک در طرحهای درسی، پشتیبانی از انجمن ما، یا حتی با استفادهی آشکارا از سازمایهها و ابزار آموزشی ارف-شولورک در طرحهای رسمیشان، به نحوی به توسعه و اشاعهی این رهیافت کمک کردهاند.
خانم ماریا اُلگا پینییِروس[6]، یکی از اعضای انجمن ما، دهههاست که به آموزگاران موسیقی آواز کرال درس میدهد. او که کارشناسی زبده به شمار میرود، دربارهی کاربرد اصول شولورکی در کلاسهایش چنین توضیح میدهد: «رویکرد آموزشی من به لطف ارف-شولورک بهکلی دگرگون شد… من کوشیدهام تا اصول مبنایی شولورک را در تمرینهای گروههای کُر، کلاسهای آواز، دورههای آموزششناسی، و دیگر کلاسهای موسیقیام در «اونیوِرسیداد هاوِریانا[7]» و در تمام کارگاههایم برای کودکان، نوجوانان، و بزرگسالان سراسر کشور، و همچنین به هنگام کار در مقام مشاور وزیر فرهنگ به کار ببرم.» الکس سانچز[8]، از اعضای هیئتمدیرهمان، هم با تأکید بر تأثیر ژرف راهبردهای ارف-شولورک در کار مدرسهاش بهصراحت اعلام میکند که «ما برنامههای آموزشیمان را تغییر میدهیم تا کودکان سرزمینمان به یاری اصول ارف-شولورک بهترین شکلی هنر را تجربه کنند.»
کنستانسا بارِرو[9]، یکی دیگر از اعضای انجمن که به کودکان آسیبدیده از نزاع داخلی کلمبیا کار میکند، پیشتر اشاره کرده است که «شولورک بهترین نقشهی راه است و برای کار من در بنیاد ملی چوبدستی[10] همچون چوبی جادویی است تا به یاریاش فضایی فراهم آورم تا هنرجویانم بار دیگر بیافرینند، بکاوند، و زندگیهاشان را بار دیگر معنا بخشند.»
بسیاری دیگر هم همانند کنستانسا آموزهها و نگرش ارف-شولورک را به کار و زیست خود وارد کردهاند و بدین ترتیب، درک کلمبیای معاصر را از آموزش موسیقی و رقص دگرگون ساختهاند. حالا هدف ما این است که پیاممان را از کران بوگوتا بیرون ببریم و هممیهنان بیشتری را با اصول ارف-شولورک آشنا کنیم تا موسیقی، سنتها، و راه و رسم هنر و آموزگاری در کشورمان پایدار و بالنده بماند.
[1] Verena Maschat (?-) نوازندهی ویولا و کارشناس ارف-شولورک
[2] Catalina Rubio
[3] Diego Rincón
[4] Advanced Studies in Music and Dance Pedagogy – Orff-Schulwerk
[5] Foro Latinoamericano de Educación Musical (FLADEM)
[6] María Olga Piñeros
[7] Universidad Javeriana یکی از باسابقهترین نهادهای آموزشی آمریکای لاتین در بوگوتای کلمبیا که از ۱۶۲۳ فعال است
[8] Alex Sanchez
[9] Constanza Barrero
[10] Fundación Nacional Batuta مقصود همان باتن یا چوبدستی رهبر ارکستر است؛ این بنیاد چنانکه از نامش پیداست، درراه پیشبرد و بهسازی زندگی کودکان و نوجوانان کلمبیایی از راه موسیقی فعالیت میکند









