کری بارنت
کری بارنت مدیر اجرایی انجمن آمریکایی ارف شولورک برای حدود ده سال. وی رهبری داوطلبانه و مهارتهای مدیریتی را در موقعیتهای متنوع شغلی خود در طی 25 سال شکل داده است. تجربیات کری شامل تأمین مالی بخش خدمات اجتماعی و انسانی، تأمین مالی جایزهی بزرگ یک رویداد دانشگاهی، همچنین خدمترسانی در آموزش و نقش اجرایی در صنعت هنرهای نمایشی است. وی کارشناسی موسیقی از دانشگاه کنتاکی غربی و کارشناسی ارشد علوم انسانی، رشتهی مدیریت اجتماعی و دارای مدرک مدیریت غیرانتفاعی از دانشگاه اسپرینگفیلد ایلینوی است. کری مهارتها و تجربیاتی را که آموخته است، جهت پیشبرد اهداف مأموریت انجمن ملی به کار میبرد: نشان دادن اهمیت ارف-شولورک و توسعهی کاربرد گستردهی آن، پشتیبانی رشد حرفهای اعضا انجمن ملی و الهامبخشی و حمایت از استعداد آفرینندگی همهی اعضا.
ترجمهی میترا شریفی
مقالهی حاضر برگردانی است از:
Barnette, Carrie. (2021) I Notice – I Wonder – I Value, 31 March, in Teaching with Orff
درمییابم، در شگفت میشوم، ارزیابی میکنم
من بهعنوان مدیر اجرایی انجمن ارف-شولورک آمریکا، ده سال گذشته را صرف هماهنگی فعالیتهای برنامهریزیشده و راهبردی سازمان کردهام. برای بخشی از این کار، مشتاق بودم که خیلی از فعالیتها و برنامهها را بیاموزم و در آنها شرکت کنم و از مربیان توانمند شولورک بیاموزم که برای توسعه و ترویج این رویکرد پرشوروشوق باشم.
سال 2016، برنامهی تربیت مربی AOSA را آغاز کردم و بعد از تکمیل دورهی سوم در 2019، یک مربی تماموقت موسیقی در مکتب ارف-شولورک شدم. تجربیاتم در طی دورهی رشدیابندهی AOSA تفاوت بزرگی در من و شیوهی انجام کارم ایجاد کرد. این بخشی از سفر من است که معنای بسیاری در سال گذشته یافته است.
در سطح یک دورهی آموزشی، ابزار ارزیابی جدیدی به من معرفی شد: «درمییابم، در شگفت میشوم، ارزیابی میکنم».
در دم متوجه شدم که شیوهی ارزیابی است که من دربارهی آن مطالعه کردهام، چراکه از مفاد آن در این دوره بهره بردهام. این عنوان برای من بیش از یک ابزار ارزیابی بود؛ زمانی که میخواستم بدانم افرادی که با آنها کار کردهام، چه فکر میکردهاند، چه احساسی داشتهاند، یا چه درکی از موضوع درس داشتهاند، این ابزار را به کار میبردم.
حالا بعد از 5 سال، در 2020 و 2021، اتفاقاتی پیش آمده که اصلاً پیشبینی نمیکردم. آتشسوزی در استرالیا و ایالاتمتحده، همهگیری جهانی، بیعدالتی که به سمت بیدارسازی عدالت اجتماعی و نژادی سوق داده میشود، کولاک، مرزهای سیاسی در خانه و خارج از آن، از دست دادن رهبران مؤثر، نوآوری در اکتشافات فضایی و فرود یک کاوشگر بر سطح مریخ. در این 18 ماه گذشته تاریخ با سرعت بسیار زیادی ساخته شد. جهان پیرامون ما بسیار تغییر کرده است و دیگر به آنچه ما از تاریخ پیش از 2020 به خاطر داریم، بر نخواهد گشت.
در میان اینهمه تردید، ابزار ارزیابی را که در سال 2016 آموخته بودم، دوباره کشف کردم. درکی که نهتنها تحلیل آنچه را مطالعه کردهام، یا پروژهای که در حال مرور آن هستم، میسرمی کند بلکه در زندگی روزانه هم از آن استفاده میکنم.
قدرت ابزار «درمییابم، در شگفت میشوم، ارزیابی میکنم» بسیار بیش از آن چیزی است که در سطح یک از آن برداشت کرده بودم. در حقیقت قدرت این شیوهی فکر کردن به من کمک کرده است که وضوح، تمرکز و حتی هدف را در این فضای جدید ارتباطی که در یک صفحهی مجازی و با کمترین ارتباط حضوری رخ میدهد، بیابم.
من درمییابم…
بیشتر تابستان 2020 را صرف توجه به جزئیاتی در آموزش موسیقی کردم که پیشتر از چشمم دورمانده بود. همیشه میدانستم که آموزگاران موسیقی بهطور درخور توجهی نسبت به آنچه از یک آموزگار انتظار میرود، فداکاری بیشتری دارند. فهمیدم که آموزش موسیقی برای کسی که آن را بهعنوان حرفه انتخاب میکند، چالشهای بسیاری دارد، مگر اینکه این شغل برایش اهمیت ویژهای داشته باشد. من آگاه بودم با وجود تمام کمبودها، مربیانی فقط و فقط به خاطر عشق به موسیقی و کودکان، کمبودها را میپذیرند و در این حیطه کار میکنند. بههرحال آنچه در 2020 «دریافتم» یا مشاهده کردم این موارد بود:
– عمق احساس و توجه مربیان موسیقی
– پشتکار و رغبت آموزگاران موسیقی که با وجود شرایط نامساعد آموزش مجازی، موسیقی را زنده نگه داشته است
– مبارزه و شکیبایی موسیقیدانهایی که اجازه ندادند شاگردانشان تجربهی تأثیرگذاری را که با یادگیری موسیقی بهعنوان بخش اصلی آموزششان مییافتند، از دست بدهند
من در شگفت میشوم…
پس از مشاهده و شناخت این شیوه، به این فکر کردم که چه کاری از انجمن ملی ارف-شولورک برمیآید تا این کار برای آموزگاران موسیقی که روشهای آموزش موسیقی را بازنگری میکنند آسانتر، دستیافتنیتر و شاید لذتبخشتر گردد، بدون اینکه مربیان مهار جریان کلاس را از دست بدهند.
به راه و روش بهینهای فکر کردم به بهترین شکلی خدماتی را به کسانی برسانم که هرروز با دانشآموزان در ارتباط هستند. به این فکر کردم درحالیکه بدون چارچوب در این حیطه پیش میرویم، انجمن ملی چه شکافهایی را میتواند پر کند.
در پایان این سؤال را از مدیر سیاستگذاری انجمن پرسیدم و دستبهکار شدم. برنامههایی چون دوشنبههای مجازیآموزی موسیقی، بازسازی تابستان در کلاس ارف – شامل آنچه دانشگاهها و دانشکدهها پیشنهاد کردند که خارج از فهرست واحد مطالعات مستقل انجمن ملی شود – و یک همایش کاملاً مجازی… فقط بخش کوچکی از کارهای بسیاری است که انجمن ملی انجام داده تا در این دوران اهمیتیابی ارتباطات مجازی بتواند بهترین خدمات را به اعضای خود برساند. انجمن ملی به مواجهه با روشهای جدید جهت خدمترسانی ادامه میدهد و همیشه پذیرای اعضای تازه است. ما اینجا هستیم تا خدمت کنیم، چراکه این راه، راهی است که باید با همدیگر بپیماییمش. حال میرسیم به قسمت پایانی این ابزار سهبخشی:
من ارزیابی میکنم…
– تلاش و زمانی که بسیاری از مربیان صرف ارتقاء سطح آموزش میکنند تا در این دنیای جدید ارتباط مجازی خدمات کاملی به دانشآموزان ارائه دهند
– راههایی که مربیان برای غلبه بر چالشهایی ازجمله عدم امکان همنوازی، استفاده از ساز یا همخوانی پیدا میکنند
– سطح بالایی از ارتباط که میان مربیان موسیقی ما از خلال این صفحهی بسیار نچسب و ناگیرای صفحات مجازی ایجاد شده است
– چیزی که قبلاً شنیده بودم، اما تا مدتی به آن آگاه نبودم این بود که مربیان موسیقی انسانهای شگفتانگیز، غافلگیرکننده و فوقالعادهای هستند
من از این تقدیر فراتر میروم و کار شما را ارج مینهم نه بهعنوان مدیر اجرایی انجمن ملی، بلکه بهعنوان یک دوست، یک والد، یک موسیقیدان. کاری که شما آموزگاران انجام میدهید، آسان نیست و شاید بهاندازهی کافی از آن قدردانی نشده است؛ اما به شما اطمینان میدهم که خروجیهای بسیاری در این شرایط دشوار زندگی وجود دارد و هستند کسانی که قدردان کار شما باشند. ما تعهد را میبینیم، ما ازخودگذشتگی را میبینیم، ما شور و اشتیاق را میبینیم.









