سویلی پرکیو

خانم سویلی پرکیو در فرهنگستان سیبلیوس، در رشتهی آموزش موسیقی، تحصیل کرده و مطالعاتش را در دوران ارشد، در رشتهی موسیقی و رقص، در دانشگاه موتسارتئوم، به پایان برده است. او هماکنون از استادان فرهنگستان سیبلیوس است و در تمام قارههای زمین، در همایشهای گوناگون دربارهی آموزش سخنرانی کرده است. سویلی برنامههای تلویزیونی و رادیویی پرشماری نیز برای کودکان ساخته و در ضمن، قطعههای موسیقایی، رقصی، و نمایشی بسیاری برای کودکان خلق کرده است. بیش از ۷۰ جلد کتاب دربارهی آموزش موسیقی به نام خانم سویلی پرکیو مرصع است.

ترجمه‌ی کامران غبرایی

مقالهی حاضر ترجمهای است از:

Perkiö, Soili, “Godchildren of Helsinki Philarmonic Orchestra”. (2017, Sommer). Orff -Schulwerk Heute, 96, Pp. 68-70.

فرزندخوانده‌های ارکستر فیلارمونیک هلسینکی

در نیمه‌ی ۲۰۰۱، نشریه‌ی «اخبار اُرف-شول‌وِرک[1]» مطلبی درباره‌ی ارکستر فیلارمونیک هلسینکی و «بچه‌هایش» منتشر کرد. خب پس از این‌همه سال، سرنوشت این بچه‌ها چه شد؟ بر سر آن طرح چه آمد؟ باشد تا این گزارش مختصر، به کار آموزگاران موسیقی و گردانندگان ارکسترها در سراسر جهان بیاید.

نخستین فرزندخواندگان که در ۲۰۰۰ زاده شدند

گردانندگان ارکستر فیلارمونیک هلسینکی از کودکانِ زاده‌شده در سال ۲۰۰۰ دعوت کردند تا به سمت فرزندخواندگی ارکستر درآیند. بیش از ۶۰۰۰ کودک اهل هلسینکی در این سال به دنیا آمده بودند و نزدیک به ۴۶۰۰ تنشان در طرح ما شرکت جستند؛ یعنی بیش از ۷۵ درصد از کودکان هلسینکی از این برنامه استقبال کردند. شرکت‌کنندگان یک سی‌دی موسیقی و سالی دو بلیت رایگان برای دیدار از کنسرت‌های ارکستر جایزه می‌گرفتند. این طرح تا هفت‌سالگی این کودکان و زمان مدرسه رفتنشان ادامه داشت و پشتیبان مالی‌اش هم شهرداری بود. در ۲۰۱۲، بار دیگر همین برنامه راه‌اندازی شد و تا ۲۰۱۹ نیز می‌پاید.

آموزش‌شناسان به‌همراه اعضای ارکستر در تدوین طرح می‌کوشند

ایده‌ی اصلی این بود که توجه کودکان را نسبت به موسیقی کلاسیک برانگیزیم و از توسعه‌ی این موسیقی پشتیبانی کنیم. برنامه‌ی ما با توجه به علاقه‌های کودکانه و روند رشد آن‌ها پی‌ریزی شده است. طراحیِ هنریِ طرح بر دوش زَتو سوپانن[2] بود و مدیر اجرایی‌اش هم آنیکا کوکُنِن[3] نام داشت. در این طرح دو گونه‌ی متفاوت از کنسرت پیش‌بینی شده بود: در پاییز کنسرت‌هایی کنش‌محور و کارگاهی با اجرای ارکسترهای مجلسی که با آوازخوانی دست جمعی، بازی، شنیدن، و رقصیدن شرکت‌کنندگان همراه می‌شد؛ و کنسرت‌های بهاری که با کنسرت‌های مفهومی و موضوعی توأم می‌شد و در آن‌ها ارکسترهای بزرگ‌تر یا تمام ارکستر بر صحن اجرا گام می‌گذاشتند. از همه‌ی خانواده‌های شرکت‌کنندگان نیز دعوت می‌شد تا از این کنسرت‌ها دیدن کنند. در آخر طرح هم کنسرتی بهاری برپا می‌شد که تمام اعضای ارکستر و تمام کودکان حاضر در طرح در اجرای آن سهیم می‌شدند و در تالار بزرگ هلسینکی موسیقی‌هایی اجرا می‌کردند.

هدف طرح فرزندخوانده

هدف این طرح چیزی نیست مگر بیدار کردن عشق مردم به موسیقی و همچنین فراهم کردن مجالی برای خانواده‌ها تا در رشد موسیقایی فرزند خود شریک شوند و مهارت‌های حرکتی آنان را فزونی بخشند، و شاید که آستانه‌ی نیاز به موسیقی کلاسیک را کمی بهبود بدهند.

1

کنسرتی موضوع‌دار یا تماتیک که در آن کودکان خواسته شده بود تا همچون شاهزاده‌خانم‌ها و شاهزاده‌ها بر صحن بیایند

شاهزاده‌خانمی در میان تماشاگران

2

ارکستر مجلسی در حال اجرا برای کودکان – روی زمین چند جیمبه به چشم می‌خورد. در برخی از قطعه‌ها از تماشاگران دعوت می‌شد تا بر صحن بیایند و به همراه ارکستر دست‌به‌ساز شوند.

3

پرسش‌نامه‌ای برای نظرسنجی از خانواده‌ها

در ۲۰۱۰، ارکستر فیلارمونیک هلسینکی کنسرتی برای ده‌سالگی طرح برپا کرد و در جریان این اجرا، هرکدام از فرزندخوانده‌ها که به کلاس‌های موسیقی رفته بودند، اجازه داشتند تا به همراه ارکستر بخوانند و بنوازند. پس از اجرا پرسش‌نامه‌ای به خانواده‌ها سپرده شد و تقریبا ۱۰۰۰ خانواده به این پرسش‌نامه‌ها پاسخ دادند. نتیجه‌ها نشان می‌داد که دقیقا ۷۹.۸٪ از این کودکان به نحوی زندگی‌شان با موسیقی پیوند خورده است، خواه با خواندن و نواختن یا با رقص و اجرا.

پژوهشی نو درباره‌ی نتیجه‌های طرح

در بهار ۲۰۱۵، دانشجویی به نام پترا پیروینِن[4] پیمایشی در باب زندگی‌ها و خانواده‌های فرزندخواندگان ارکستر عرضه کرد. در این پیمایش بیست‌وچهار کودک پانزده‌ساله از یک مدرسه زیر نظر گرفته شدند و نتیجه‌ها نشان داد که ۸۷٪ از این کودکان سه تا هفت بار در هفته موسیقی‌پردازی می‌کنند. تقریبا همه‌ی این کودکان به موسیقی‌های پاپ گوش می‌دادند و دست‌کم نیمی از آن‌ها از موسیقی‌های کلاسیک هم نصیب می‌بردند. از این شمار ۳۳ درصدشان به‌طور فعال دست‌کم ماهی یک بار به کنسرت‌های موسیقی می‌رفتند. نکته این‌که ۷۱ درصد از این شرکت‌کنندگان اذعان داشتند که طرح فرزندخوانده برایشان مفید بوده است و به لطف این طرح بود که گوش دادن و لذت بردن از موسیقی کلاسیک را یاد گرفته‌اند. پاسخ‌های والدین با همدیگر کاملا توازی دارد: آن‌ها با هم موافق بودند که این طرح به کودکانشان یاد داد که موسیقی بخشی مهم از زندگی است و چنین بود که آن‌ها یاد گرفتند تا دائم به کنسرت بروند.

«من بی‌همتا هستم»

طرح نخست نتایجی بی‌شمار دربر داشت. نزدیک به ۴۶۰۰ خانواده در این برنامه مشارکت جستند و این بدان معناست که هزاران مادر و پدر و پدربزرگ و مادربزرگ و بستگان دور و نزدیک نیز به ترتیبی در این طرح شرکت داشته‌اند. در ۲۰۱۵، یکی از فرزندخواندگان پانزده‌ساله‌ی ارکستر درباره‌ی این برنامه چنین نوشت: «هر وقت که بچه‌های کوچک موسیقی‌های بزرگ می‌شنوند، احساس می‌کنند که بی‌همتا هستند.»

[1] Orff-Schulwerk Informationen

[2] Satu Sopanen

[3] Annika Kukkonen

[4] Petra Piiroinen