مانوئلا ویدمر

مانوئلا ویدمر در دانشکده‌ی ارف تحصیل کرد و سپس در دانشکده‌ی موسیقی جوانان و کنسرواتوار هامبورگ و همچنین در دانش‌سرای موسیقی هانوفر مشغول به کار شد و اکنون سال‌هاست که در داخل و خارج از آلمان به آموزگاران موسیقی، آموزش می‌دهد. او در زمینه‌ی آموزش موسیقی و حرکت در مهدکودک‌ها و دبستان‌ها چندین اثر نگاشته است و از ۱۹۸۴ نیز با دانشکده‌ی ارف همکاری می‌کند.

ترجمه‌ی الهام هاشمی

متن حاضر برگردانی است از:

Widmer, Manuela. (1987) Zur Geschichte und Gegenwart einer einzigartigen Symbiose zwischen Laien- und Lehrerbildung am Orff-Institut, Orff-Schulwerk Informationen; 60. Pp. 13-16

هماهنگی منحصربه‌فرد بین ساختار غیرحرفه‌ای و ساختار آموزشی در دانشکده‌ی ارف

پیشینه‌ی کاری من

این‌جانب، در روزگار خردسالی، بین سال‌های (۱۹۶۵-۱۹۶۲)، در مؤسسه‌ی تازه‌تأسیس ارف، به سرپرستی گونلید کیتمن و باربارا هسلباخ و هرمان رگنر، عضو بودم و چه خاطرات که از کلاس‌های موسیقی و حرکت برایم نمانده است؛ بین سال‌های (۱۹۶۸-۱۹۶۵) به‌عنوان دوشیزه‌ای ۱۴ تا ۱۶ ساله، با اشتیاق در دوره‌های تابستانی بین‌المللی شرکت کردم، دوره‌هایی با چشم‌اندازی هیجان‌انگیز و آمیخته از زبان‌ها، فرهنگ‌ها، انسان‌ها، حرکات، صداها و سازهای مختلف؛ سپس بین سال‌های (۱۹۷۸-۱۹۷۴) در لباس خانمی جوان، در دانشگاه تربیت‌مربی حرکت و موسیقی پذیرفته شدم؛ و امروز (از ۱۹۸۴ تا الان) در همان دانشگاه معلم تاریخ، آموزش و تمرین آموزش حرکت و موسیقی هستم؛ در بسیاری از دوره‌های آموزشی پیشرفته در کشورهای مختلف سخن‌ران بوده‌ام و کتاب‌هایی تخصصی نیز نوشته‌ام. ناگزیرم در ابتدا و برای آگاهی‌بخشی، تاریخچه‌ی معنی و مفهوم کار با کودک و غیرحرفه‌ای را مروری کنم، مفهومی که پایه و اساس و آیینه‌ی تمام‌نمای تحصیلات من و همچنین زندگی حرفه‌ای من بوده و هست و در ضمن با نگاهی به بازخوردهای شخصی بی‌شمار و تحلیل‌های میدانی مشاغل طی سال‌های گذشته – که اهمیت کمی هم نداشته‌اند – به تأثیر ژرف و پایدار این مفهوم بر زندگی و آثار بسیاری از فارغ‌التحصیلان پی می‌بریم.

ارف-شول‌ورک: آموزش ابتدایی موسیقی و حرکت برای کودکان و دانش‌آموزان علاقه‌مند در موتسارتئوم (دانشکده‌ی موتسارت)

بر اساس نظریه‌ی احیاء موسیقی از طریق حرکت و رقص و آزمایش‌های عملی متنوع ناشی از آن در کلاس مدرسه‌ی ژیمناستیک و رقص افسانه‌ای گونتر – که مدیریت بخش موسیقی‌اش در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ بر عهده‌ی کارل ارف بود – بعد از جنگ جهانی دوم، مفهومی از آموزش موسیقی و حرکت پایه‌گذاری شد تا این آموزش در وهله‌ی اول برای کودکان در مدرسه مؤثر باشد. بعد از پخش رادیویی سری کامل از سال ۱۹۴۸ که طبیعتاً بایستی جنبه‌ی موسیقایی ارف-شول‌ورک را برجسته نشان می‌داد، کارل ارف در سومین جلد از اسناد هشت‌جلدی آثارش این‌چنین گزارش می‌کند:

«ابرهارد پرویسنر که ۱۹۴۸ مدیر موسسه‌ی سالزبورگ موتسارتئوم شده بود، بعد از یک دوره‌ی آموزشی آزمایشی با جمعی از کودکان این موسسه، کیتمن را از پاییز ۱۹۴۹ برای دوره‌های آموزش به کودکان به‌صورت دائمی استخدام کرد. آن‌ها کار خود را با کودکان در بازه‌ی سنی هشت تا ده سال شروع کردند (…) دست بر قضا، تراد شراتنکر، شاگرد سابق گونتر در سالزبورگ، یک استودیوی ژیمناستیک و رقص برای کودکان تأسیس کرده بود. او با استقبال از کار کیتمن، داوطلب شد تا کودکان آموزش‌دیده‌ی ممتازش را برای همکاری با گروه موسیقی موتسارتئوم در اختیار ما قرار دهد. ابتدا گروه‌های مجزای حرکتی و موسیقی توانستند خیلی زود در کنار هم آموزش داده شوند، ضمناً غیبت‌ها بعد از مدت کوتاهی به‌راحتی جبران می‌شدند؛ و این نفوذ ژرف و دوجانبه‌ی حرکت و موسیقی، زمینه را برای فعالیت مشابه با آنچه در سطح کودکانه یک‌باره به انجام رسید، در مدرسه‌ی گونتر فراهم کرد.» (ارف ۱۹۷۶، ص.۲۲۶)

در همایش‌های بین‌المللی، مهمان‌ها از سراسر دنیا، شاهد اجراهایی از موسیقی و حرکت بر پایه‌ی ارف-شول‌ورک به سرپرستی کیتمن با کودکان در بازه‌های سنی متفاوت بودند و نخستین جرقه‌های همکاری جدی بین کنسرواتور سلطنتی موسیقی در تورنتوی کانادا و آکادمی موسیقی توکیوی ژاپن درخشش گرفت.

از ۱۹۵۳ پرویسنر تصمیم گرفت، برای دانشجویان موتسارتئوم و همچنین خارجی‌های علاقه‌مند دوره‌هایی ترتیب دهد. گونلید کیتمن هم سرپرستی اولین دوره‌های آموزش آموزگار موسیقی و ساز و آموزش‌شناسی آواز را بر عهده گرفت.

اواخر ۱۹۶۰، پرویسنر جزئیات طرحی را برای «کانون مرکزی ارف-شول‌ورک» عرضه کرد: فضایی آموزشی که در آن ضرورتاً روی تدریس موسیقی و حرکت و شیوه‌ی بیان در یک سطح کار می‌شود.

قضیه تا جایی پیش رفت که در ۱۵ ژوئیه‌ی ۱۹۶۱، دفتر مرکزی و آموزشگاه ارف-شول‌ورک در دانشکده‌ی هنرهای موسیقایی و نمایشی «موتسارتئوم» در سالزبورگ، افتتاح شد.

کلاس کودکان

اکنون مایلم بعضی از مراحل رشد و تحول فعالیت غیرحرفه‌ای و کودکانه و سازگار شدنشان را با چارچوب‌های موتسارتئوم آموزش‌دیده و در حال تحصیلات تکمیلی ارف-شول‌ورک بیان کرده و شرح دهم.

شاید بتوانم از این طریق تصویری از همزیستی ساختار غیرحرفه‌ای و ساختار آموزشی ترسیم کنم که ضمن آن امکان بررسی کمیت و کیفیت مشابه در بطن آموزش عالی اروپایی فراهم شود.

در پاییز ۱۹۶۱، در کانون مرکزی ارف-شول‌ورک که در ژوئیه پایه‌گذاری شده بود، در بخش وابسته به آموزش عالی، آموزش‌های ثابت و معمول برای مقدمات تعلیم و تربیت حرکت و موسیقی آغاز شد. ارف در مستنداتش این‌طور گزارش می‌کند: «کلاس‌های آموزشی به همان خوبی کلاس‌های تشکیل‌شده‌ی کودکان در اتاق‌های مجاور اکنون به‌شدت شلوغ موتسارتئوم برگذار شد. «(ارف ۱۹۶۷، ص ۲۴۳»

آمار این موضوع را روشن می‌کند: هشت داوطلب اولین دوره‌ی آموزشی در سال تحصیلی ۱۹۶۲-۱۹۶۱ ثبت‌نام کردند و در همان سال، ۷۵ کودک در کلاس‌های کودکان حضور داشتند. به همین ترتیب در سال تحصیلی ۶۳/ ۱۹۶۲، تعداد کودکان به ۱۰۶ رسید و شش داوطلب دیگر هم به جمع اضافه شدند.

در اکتبر ۱۹۶۳، بعضی ساختمان‌ها به فروبورگ وِگ منتقل شدند. دست‌دردست هم، تحصیلات تکمیلی با گسترش فضای آموزشی پیش می‌رفت. اهداف جدید آموزشی این‌چنین تنظیم شدند: «تحصیل در دانشگاه باید دانشجویان را قادر سازد تا راه‌وروش مقدمات تدریس موسیقی و حرکت بر اساس شول‌ورک را به‌صورت تخصصی در نهادهای مختلف مورداستفاده قرار دهند. «(الف. الف. ص ۲۴۹)»

ابرهارد پرویسنر، رئیس سابق دانشکده‌ی موتسارتئوم که با تلاش، رأساً در تأسیس موسسه‌ی ارف سهیم بود، مقالات و تبصره‌های متعددی برای موضوع بنیادی تدریس موسیقی تألیف کرد و در مقاله‌ای با عنوان (مبانی تدریس موسیقی در دانشگاه) نقایص تحصیلات پایه‌ای متقاضیان آزمون‌های ورودی را نقد کرد و با طنز ظریف انکارناپذیری به چنین نتیجه‌ای رسید: «برای ریشه‌کن کردن آفت اجتماعی، باید بسیاری از مدرسه‌های موسیقی به جذب استعدادهای کم‌سن‌وسال بپردازند.» بعضی از دبیرستان‌ها هیچ ممانعتی به عمل نیاوردند و بدون هیچ قیدوشرطی حتی کودکان را پذیرفتند. موتسارتئوم جزو این پذیرندگان بی‌قیدوشرط است. برای اینکه بعدها نباید کمبودی به حساب آید، ما اساس کار را خودمان این‌طور قرار دادیم؛ و آن مفهوم کلی بنیاد ارف ما و گروه کر کودکان است. (پرویسنر ۱۹۶۹، ص. ۴۳)

از پا نمی‌نشینیم

در مرحله‌ی نخست کلاس‌هایی مختص کودکان بود که برای تمرین دروس در اختیارشان قرار گرفته بودند. کودکان، هنرجویان دانشکده‌ی موتسارتئوم بودند و سال‌ها – برای آخرین بار در ۱۹۹۲ – همه‌ی موتسارتئوم نه‌تنها دانشجویانشان، بلکه نام کودکان، نوجوانان و بزرگ‌سالان را در فهرست اجرا آوردند. دانشکده و بعدها دانش‌سراها مأموریت و مسئولیت تعلیم و تربیت گروه شرکت‌کنندگان دوره‌های عملی را مشابه آنچه ده‌ها سال بر عهده‌ی موتسارتئوم بود – با نوع متفاوتی از همکاری – به دانشجویان سپردند. بنابراین بار دیگر باید به ابرهارد پرویسنر مجال صحبت بدهیم تا بر نتیجه‌ی سهیم بودن تدریس موسیقی ابتدایی (بنیانی) تأکید کند: «تدریس مقدماتی در آکادمی چاره‌ای موقتی نبود، بلکه تکلیفی اصلی در تدریس و ساختار بود. بگو من را که چگونه شروع کردی و چند بار توانستی از نو شروع کنی، آن‌وقت به تو می‌گویم که چگونه هستی و چطور از آب در خواهی آمد!»

راه‌اندازی دوره‌های آموزشی پایه برای کودکان نسل دوم مؤسسه‌ی ارف

در مدارک مکتوب به مناسبت سالگرد ۱۰ سالگی تأسیس مؤسسه‌ی ارف ذکر شده است: «در چارچوب وظایف مرکزی برای آموزش آموزگاران، تدریس مقدماتی موسیقی و حرکت برای آموزش بنیانی به گروه کودکان در مؤسسه‌ی ارف از ۱۹۶۱ تنظیم شده‌اند. کودکان ثبت‌نام‌شده بین ۴ تا ۷ سال، در دو سطح آمادگی و چهار سطح اصلی آموزش، هدایت و همراهی می‌شوند. (…)

برنامه‌ی درسی مفصلی برای این فعالیت طی یک همکاری بین موتسارتئوم، گروه‌های کودکان و همچنین نمایندگان دوره‌های آموزشی موسیقی و رقص گردآوری و تنظیم شده است و پایه و اساس آموزش اولیه و آموزش بنیادی کودکان چهار تا ده‌ساله در مؤسسه‌ی ارف بر مبنای همین برنامه‌ی درسی (تا به امروز، به شکلی متناسب و مطابق با گروه‌های سنی) ریخته شده است.

در مقدمه‌ی برنامه‌ی درسی اطلاع‌رسانی شده است:

«آموزش بنیانی پیشنهادی موسیقی و حرکت به دو وظیفه عمل می‌کند:»

  • برنامه‌ی کمک‌آموزشی موسیقی و حرکت، تعلیماتی بر پایه‌ی آنچه در مؤسسه‌ی ارف از جهت هدف، درون‌مایه و نوع فعالیت کلاس‌های موسیقی و حرکت مقدماتی جایگزین شده را در اختیار ۳۰۰ کودک ۴ تا ۱۰ ساله در مهدکودک و دبستان محل تحصیلشان قرار می‌دهد.

کلاس‌ها توسط مؤسسه‌ی ارف در موتسارتئوم راهنمایی و هدایت می‌شوند. دانشجویان (برای کارآموزی) در کلاس، مشاهده‌گر تدریس هستند و زیر نظر معلم به‌طور مستقل وظایف تمرین‌ها عملی آموزش را به عهده می‌گیرند.

  • تاجایی‌که برای تحصیل و تدریس در مؤسسه‌ای آموزشی چون مؤسسه‌ی ارف ضروری است آموزش پایه، همچنین موظف به نظارت دائمی بر وضعیت آموزشی در بطن کلاس‌های موسیقی و حرکت خواهد بود.»

در بایگانی مؤسسه‌ی ارف صدها فیش (کاغذهای ارزیابی بایگانی شده) یافت می‌شود که پیشرفت‌های تحصیلی کودکان، طی سال‌ها، ثبت شده است.

این طرح‌درس در ضمن حاوی همایش‌های آموزشی و الگوهای طرح‌درسی پیشنهادی است که به‌صورت شخصی تنظیم شده و برای آموزش گروه‌هایی با اهداف اختیاری (گروه هم‌سن‌وسالان) مدون گشته است و درنهایت نتیجه‌ی تحصیلی هر دانشجو را به‌طور جداگانه نشان می‌دهد.

در سال تحصیلی ۷۲/۱۹۷۱ – یعنی ده سال بعد از تأسیس – در مؤسسه‌ی ارف حدود ۹۱ دانشجو از ۲۰ کشور مختلف دنیا ثبت‌نام کردند و ۳۴۶ کودک و نوجوان در حدود ۳۰ گروه شرکت جستند.

شعبه‌های مؤسسه‌ی «ارف»

درباره‌ی همکاری منظم مدارس و مؤسسات فوق‌برنامه

درست از اکتبر ۱۹۶۲، آموزش‌های آزمایشی در مؤسسات مختلف (مهدکودک‌ها، دبستان‌ها، مدارس کودکان دگرتوان و دیگر مؤسسات آموزشی اجتماعی و درمانی) به اجرا درآمد که در چارچوب موضوع «تمرین تدریس و مشاهده‌گر مهمان» امکان حضور فراهم می‌شود. این ارتباط بین زمینه‌های مختلف تمرین تا به امروز مدام در حال گسترش و تغییر است، اما در مواردی هم، تقریباً حدود ۳۰ سال بدون تغییر حفظ شد (برای مثال همکاری بین مددکارهای اجتماعی بزرگ‌سالان دارای معلولیت ذهنی با دبستان السبِتِن در سالزبورگ).

شاید این موضوع در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ عمدتاً در مهدکودک‌ها و مؤسسه‌های تخصصی برای گروه سنی ۴ تا ۷ سال وجود داشت، ولی این همکاری در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ همچنین بین مدارس تخصصی موسیقی، هنرستان موسیقی، کانون جوانان، کانون پناه‌جویان و خانه‌ی سالمندان همچنان ادامه یافت. حضور مؤسسه‌ی ارف به‌عنوان مهمان که برای احراز تصویری از خود و نمایش ارزش آموزش موسیقی و حرکت در شهر سالزبورگ و حومه‌ی آن توانستند نقش بسزایی داشته باشند، منتج به تماس‌های زیادی بین موتسارتئوم و مربیان شد.

به‌این‌ترتیب است که امروز بسیاری از دانشجویان ترم‌های بالاتر ما تقریباً بدون هیچ مشکلی هم‌زمان با تحصیل، به‌صورت ساعتی، در مهدکودک‌ها و کانون‌های کودک و نوجوان و مراکز آموزشی-درمانی و اجتماعی کار پیدا می‌کنند، تا تجربه‌ی عملی عمیق‌تر و دستاوردهای بیشتری داشته باشند.

در سال تحصیلی جاری ۹۸/۱۹۹۷ آموزگاران موتسارتئوم در شعبه‌هایی که در زیر آمده، تدریس می‌کنند:

  • . مدرسه‌ی ابتدایی مذهبی (پروتستان) «ادغام با مونته‌سوری»
  • کانون جوانان
  • مدرسه‌ی ناشنوایان

اولین آثار منتشرشده:

ویلهلم کلر در ۱۹۷۲ به مناسبت گردهمایی‌ای جهت اطلاع‌رسانی با موضوع «اسناد موجود از کار ارف- شول‌ورک و چشم‌انداز آینده‌ی آن» درباره‌ی فعالیت ۱۰ ساله‌ی مؤسسه‌ی ارف و پیشرفت و گسترش مفهوم ارف-شول‌ورک در آزمایش‌های دائمی که کاربردشان در کار با گروه کودکان، کلاس‌های مدرسه و دانش‌آموزان مشخص است گزارش می‌دهد. او بر تأثیرات مشترک تدریس و انتشار آثار فعالیت به‌صورت مکتوب تأکید می‌کند و این‌طور می‌نویسد:

«موتسارتئوم در مؤسسه‌ی ارف مقالات و گزارش‌ها و حتی کتاب‌های آموزشی نسبتاً زیادی به چاپ می‌رساند. (…). از میان این آثار منتشرشده می‌توان از این‌ها نام برد:

  • باربارا هسل‌باخ، «آموزش رقص» (اشتوتگارت ۱۹۷۰)
  • هرمان رگنر با مشارکت ارنست و کریستیان ویبلیتز – اثر نوظهور و آزمایشی برنامه‌ی رادیویی مدرسه «مطالبی برای تقویت شنوایی» (رگسنبورگ ۱۹۷۴)
  • ویلهلم کلر – دوجلدی لودی موزیکی «نمایش ترانه» و «نمایش اصوات» (بوپپارت ۱۹۷۰ و ۱۹۷۲)
  • گونلید کیتمن – کتاب «نخستین مواجهه‌ی بنیادی با ارف-شول‌ورک» (اشتوتگارت ۱۹۷۰)

کلیه‌ی آثار مذکور مربوط به ارزیابی نتیجه‌ی فعالیت عملی تدریس در مؤسسه‌ی ارف است. (ارف شول‌ورک امروز منتشر شده توسط مؤسسه‌ی ارف، سالزبورگ ۱۹۷۲، ص ۷)

کمی بعد، انتشار آثار مشابه دیگری از نویسندگانی که در بالا آمده ادامه یافت:

  • ویلهلم کلر: جلد ۳ و ۴ از مجموعه‌ی لودی موزیکی: «نمایش گویا» و «نمایش چشم‌گیر کوتاه» (بوپارد ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵)
  • باربارا هسل‌باخ: «بداهه‌پردازی، رقص، حرکت» (اشتوتگارت ۱۹۷۶)

 موضوع تمرین تدریس و حضور به‌عنوان معلم مهمان در ارتباطی تنگاتنگ با آموزش و آموزش تکمیلی در قالب کارآموزی

گونلید کیتمن آزمایش‌های خود را با کودکان ۸ و ۱۰ ساله شروع کرد و همیشه هم به‌طورکلی از ارف-شول‌ورک و مفهوم و اهمیت آموزش موسیقی و حرکت برای مدارس می‌گفت، به‌این‌ترتیب بود که آموزگاران مؤسسه‌ی ارف تجربیات بیشتر و بهتری با کودکان پیش‌دبستانی پیدا کردند. روند جدید آموزش موسیقی – آموزش موسیقی و حرکت – مؤسسه‌ی ارف، از اواخر دهه‌ی ۶۰ باعث هوشیاری کلاس‌های آموزش موسیقی قدیمی گشته و مورد انتقادات بی‌شماری واقع شد و چندین بار در مطبوعات تخصصی، رودرروی روش حرفه‌ای، آزموده شد و اعتبارش اثبات گشت.

آموزگاران گروه‌های کارآموزی با جایگزین‌های خلاقانه‌ی جدید، برای روش آموزش اولیه که در درجه‌ی اول بر استقلال و ارزش منحصربه‌فرد آموزش‌های اولیه‌ی رقص و موسیقی برای همه‌ی کودکان علاقه‌مند تأکید داشتند، آزمایش خود را شروع می‌کردند و به‌وضوح از برنامه‌های درسی آموزش موسیقی برنامه‌ریزی‌شده فاصله می‌گرفتند و چند بازی ساده را نیز چاشنی کار خود می‌ساختند، درست مانند آنچه در برنامه‌های آلمانی (و ژاپنی) تبلیغ می‌شده است. به‌این‌ترتیب مفهوم تمرین تدریس رشد کرد، چراکه موتسارتئوم به مسئولیت خود آگاه بود و کار در مؤسسه‌ی ارف توسط کارشناسان با دقت دنبال می‌شد و درست در همین دهه‌ی ۷۰، تعداد زیادی از دانشجویان سهم عمده‌ای در انتشار مفاهیم خلاق آموزش اولیه‌ی موسیقی یافتند. تجربه‌های گسترده‌ی آموزگاران مؤسسه‌ی ارف که بیشتر از هر زمان دیگری به شکل پیوند دائمی آموزش تئوری و عملی در هم تنیده بود، به نفع دانشجویان تمام شد. بیش از ۵۰ درصد از آموزگاران برای آموزش‌های هنری-عملی و هنری-پرورشی نیز به همان اندازه‌ی نظریه‌های حوزه‌ی آموزش (موسیقی و نظریه‌ی رقص-موسیقی و آموزش رقص) اهمیت می‌دادند.

باربارا هسل‌باخ در گزارشی در دوازدهمین شماره‌ی نشریه‌ی مؤسسه‌ی ارف (۱۹۷۳) با عنوان «راه و رسم مؤسسه‌ی ارف» به موضوع نقش معلم به‌عنوان «جنبش‌آفرین» می‌پردازد و می‌نویسد: «دانشجویان مؤسسه‌ی ارف در طول تحصیل خود موقعیت‌های متنوع گوناگونی دارند که تمایلات و استعداد شخصی‌شان برای عملکرد نقش جنبش‌آفرینی را امتحان کنند. برای تعدیل مرحله‌ی گذار از فضای امن آموزشی فعلی به‌سوی مشکلات حرفه‌ای کار عملی، کارآموزی و حضور به‌عنوان معلم مهمان، موضوع اصلی و بنیادی آموزش به شمار می‌رود». (ارف-شول‌ورک هویته. ش ۱۲، ۱۹۷۳، ص ۳)

به همین دلیل هم جای تعجبی باقی نیست، اگر در همه‌ی طرح‌های آموزشی دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ – تقریباٌ حدود ۲۰ سال – در وهله‌ی اول موضوع «کارآموزی و مشاهده‌گری به‌عنوان آموزگار مهمان» اصلی‌ترین موضوع شناخته شود.

در ۱۹۷۵، لیلو گرسدورف در مقدمه‌ی گردهمایی بین‌المللی به مناسبت هشتادمین سالگرد زادروز کارل ارف، چکیده‌ای از تحولات مؤسسه‌ی ارف را بیان کرد: «کانون مرکزی همه‌ی [این] فعالیت‌ها و فراگیر شدن‌های مؤسسه‌ی ارف، تلاش و کوشش برای پذیرش آموزش اولیه‌ی موسیقی و آموزش بنیانی و درک راه‌وروش آن است. (…) از ۱۹۶۱ محتوای تدریس، تحقیق و مطالعه در مؤسسه‌ی ارف، سازگار با شرایط پیوسته در تغییر کار عملی، سازمان‌دهی می‌شوند. ضمن رشد درونی مؤسسه، با نگاهی اجمالی به حواشی آموزش عمومی، درنهایت برای دانشجویانی که از سراسر دنیا می‌آیند، جا افتادن در برنامه‌ای که فی‌البداهه دائماً در حال تغییر است، خوش‌آیند نیست.» (ارف-شول‌ورک هویته. شماره‌ی ۱۵، ۱۹۷۵، ص. ۶)

در ۱۹۸۱، امکان برگزاری جشنی به مناسبت سالگرد بیستم تأسیس مؤسسه‌ی ارف، هم‌زمان با گردهمایی بزرگی از فارغ‌التحصیلان فراهم شد. باربارا هسل‌باخ و هرمان رگنر از این فرصت استفاده می‌کنند و درباره‌ی «پیشرفت، تجارب و روند تحولات» گزارش‌هایی می‌دهند. دست سازمان و ساختار تحصیلی ظاهراً بسیار باز است، از همین رو آن‌ها می‌نویسند: «مجموعه‌ی برنامه‌های معتبر تحصیلی مؤسسه‌ی ما در ۲۰ سال گذشته، در قالب کتاب قطوری منتشر شده است. سال‌به‌سال شرایط تغییر می‌کند. در وهله‌ی اول چهار دلیل که ما را ناگزیر به انجام این کار می‌کند عبارت است از:

  • تغییر شرایط و انتظارات تمرین
  • تصورات متحول‌شده و پیوسته در تغییر راجع به وظایف کلاس‌های موسیقی و حرکت
  • استنباط‌های تغییریافته‌ی دانشجویان
  • تجربه‌های مطالعات جاری.»

(ارف-شول‌ورک هویته ش: ۲۸، ۱۹۸۱، ص. ۵)

در ضمن به وضعیت موجود پروژه‌های درسی معتبر مربوط به آن زمان پرداخته و بیان می‌شود: «درباره‌ی شاخص‌های آموزش پایه (۴ ترم) می‌توان گفت که طی دوره‌های مقدماتی آموزشی مباحث ازلحاظ نظری و عملی توسط خود معلم به اجرا درمی‌آید، به‌گونه‌ای که ارتباطی مستقیم میان سؤال‌هایی که در کلاس کودکان بروز پیدا می‌کند و مباحث نظری در باب موضوعات «مبانی آموزش» و «مقدماتی بر تمرین کلاس عملی» مطرح می‌شود. (آ.آ.اُ. ص. ۸)

از سایر موارد، بلوک‌های (کارگاه‌های) تمرینی جدید چهار تا شش‌هفته‌ای برای کسب زمینه‌ی کاری توصیف می‌شود که بایستی مرحله‌ی گذار از «فضای فعلی آموزشی» به واقعیت حرفه‌ای، در مؤسسات مختلف تسهیل شود. نویسندگان علاوه بر این تأکید می‌کنند: «برای همه‌ی دانشجویان، برای تکلیف هفتگی حضور در نقش معلم مهمان (مشاهده‌گر) و کارآموزی و تمرین آموزش در بین گروه‌های کودکان، مؤسسات یا مدارس، مهدکودک‌ها و مدارس خاص سالزبورگ همچنان به قوت خود باقی است. «(آ.آ.اُ. ص. ۱۲)

موقعیت‌های متعددی برای تمرین عملی آموزش (مربیگری) پیش آمد که لزوم تصمیم ایجاد رشته‌ی تحصیلی سودمندی برای ما آشکار گشت. درباره‌ی رشته‌ی «مربیگری» در ادامه توضیحاتی داده خواهد شد: «از ترم اول همه‌ی دانشجویان به‌صورت فعال در تمرین‌های آموزش مربیگری در کلاس کودکان شرکت می‌کنند. این رشته با عنوان جدید «آموزش برای تدریس مقدماتی موسیقی و حرکت (ورزش)» که در آن تمرین عملی جایگزین آموزش نظری شده، به‌عنوان یکی از موضوعات اصلی نمایان می‌شود.

در آخر نویسندگان یادآور می‌شوند: «چون تعداد مدارس موسیقی، هنرستان‌ها و همه‌ی نهادها درزمینه‌ی آموزش‌های اجتماعی و درمانی فعلاً به دلیل شرایط دشوار اقتصاد جهانی رشدی ندارند، احتمال کاهش پیشنهاد استخدام وجود دارد و این تنها مایه‌ی توقف آموزش تخصصی تصحیح شده و گسترش‌یافته‌ی جاری و تدارکات کارآموزی‌های هدفمند خواهد شد.» (آ.آ.اُ، ص. ۲۵)

با شروع سال تحصیلی ۸۳-۱۹۸۲ رودولف نیکرین همکار حرفه‌ای جدید مؤسسه‌ی ارف، تنها چند ماه پس از فوت کارل ارف در ۲۹ مارس ۱۹۸۲، به‌عنوان مسئول اتاق فکر، جایی که ایده‌های جدید و تازه برای وظایف و مسئولیت‌ها، تحولات و فعالیت‌های مؤسسه‌ی-ارف داده و پرداخته می‌شود، منصوب شد.

«کارل ارف، آهنگ‌ساز نام‌آشنا و برجسته‌ی جهانی و متخصص آموزش که حالا دیگر در کنار ما نیست. هم‌اکنون ما باید بدون پشتیبانی‌اش پاسخ‌گوی رخدادهای حال و آینده باشیم، به‌خصوص رخدادهایی که حاصل آثار و دستاوردهای آموزشی ایشان است.

[…] هرکس در کار خود با زمینه‌ی متغیر روند آموزشی، مقتضیات کاری ویژه، چشم‌انداز و توانایی‌های خاص منحصربه‌فرد به حرکت ادامه می‌دهد. ممکن است این شرایط که مؤسسه مانند کار بسیاری از دوستانش بر محتوای اصلی و قواعد امور تربیتی، در بافتی پیوسته (به‌اصطلاح) نخ‌نما با تاروپودی به‌زودی ازهم‌گسیخته، استوار است، ما را به سمت انحطاط سوق دهد و دیگر معنا و مفهوم و ارتباطی از آن به‌درستی مشخص نباشد. […] ما نباید خطر تعطیلی مؤسسه را کم‌اهمیت تلقی کنیم: «شاید زمانی، اسناد تاریخی، مانند الگویی آشکار در برابر انظار عمومی، بتواند سرنوشت مؤسسه را تغییر دهد.» (ارف-شول‌ورک هویته. شماره‌ی ۳۱،۱۹۸۳، ص، ۳)

سایر آثار

در دهه‌های هشتاد و نود مجموعه‌ی کامل دیگری از آثار آموزگاران مؤسسه‌ی ارف منتشر شد،‌ مجموعه‌ای که به تجربیات آن‌ها از گروه‌های کارآموزی پرداخته و به این وسیله «اسناد «فوق‌الذکر از کار آن‌ها حاصل می‌شود».

  • گروه بزرگی از ویراستاران و نویسندگان (هسل‌باخ/ نیکرین/ رگنر و بسیاری دیگر) از ۱۹۸۲ آنچه در فضای کلاس‌های آموزشی برای تحصیلات ابتدایی و آموزش بنیانی موسیقی و رقص کودکان کشورهای آلمانی‌زبان به‌طور گسترده رواج یافته بود، منتشر کردند. (ماینتس ۱۹۸۵)
  • هرمان رگنر: «آموختن عشق به موسیقی –از اهمیت‌های مواجهه‌ی ابتدایی با موسیقی» (شات ۱۹۸۸)
  • اولریکه ا. یونگمایر پایان‌نامه‌ی خود را به‌صورت کتابی عرضه کرد: » مقدمات تدریس موسیقی و حرکت از منظر کارل ارف» (ماینتس ۱۹۹۲)
  • کریستین شونر به‌اتفاق هرمان هندرِر، اثر «زبان بدن و اصوات – مثال‌های عملی برای مرتبط ساختن حالت چهره (میمیک صورت)، زبان اشاره، حرکت، استفاده از حس لامسه و اصوات در کلاس درس» را تألیف کردند (مونیخ ۱۹۹۴)
  • مانوئلا ویدمر سه اثر درزمینه‌ی تدریس نظری و عملی در کلاس‌های موسیقی و حرکت منتشر کرد: «تدریس موسیقی و حرکت – راهنمایی برای آموزش به مربیان» (با همکاری کریستیان هوربرگر، دوناوورث ۱۹۹۲). «نمایش باکلام از شعر کودکانه تا اجرای روی صحنه» (دوناوورث ۱۹۹۴)، «هرآنچه صدا دارد، در مهدکودک‌ها به‌عنوان آلات موسیقی ابتدایی نواخته می‌شود.» (فرایبورگ (۱۹۹۷) و همچنین مقاله‌ی «موسیقی و حرکت» در کتاب راهنمای تدریس کلاس موسیقی برای سطوح ابتدایی (رگنزبورگ ۱۹۹۸)
  • باربارا هسل‌باخ اثر خود را با عنوان «رقص و هنرهای تجسمی» تکمیل کرد (اشتوتگارت ۱۹۹۱)
  • هرمان اوربال اثر آموزش بنیانی «موسیقی و رقص برای کودکان» به همراه دفترچه‌ای برای کودکان» متشکل از غول‌ها و دزدها و حیوانات» (ماینتس ۱۹۹۵)
  • ویلهلم کلر حاصل زندگی حرفه‌ای خود را به‌صورت کتابی عرضه کرد: «یاری‌رسانی موسیقایی به زندگی – منتخب مثال‌هایی از پژوهش درباره‌ی آموزش‌های اجتماعی و درمانی در رهیافت ارف شول‌ورک» (ماینتس ۱۹۹۶)

در سال‌های بعد درخواست‌هایی، ازلحاظ محتوایی پیش‌بینی‌ناپذیر، مانند افزایش متقاضی برای سایر گروه‌های سنی، گسترش یافت.

در کنار تعلیم ابتدایی و آموزش پایه‌ی موسیقی برای کودکان در بازه‌ی سنی ۴ تا ۱۰ سال، فعالیت مؤسسه در مدارس و مراکز آموزش درمانی و استثنایی، برای کودکان ۸ سال به بالا پیشنهاد شد. اولین مسائل خاص و موردتوجه، کلاس گروهی ریکوردر، ساخت ساز، رقص، گروه کُر کودکان و نوازندگان کوبه‌ای بودند. از اواسط دهه‌ی ۷۰ تا آخر دهه‌ی ۸۰، تعداد گروه علاقه‌مندان از ۴ تا ۵، موقتاً به ۱۰ گروه متقاضی افزایش یافت و شامل موضوعات دیگری از قبیل نواختن ابتدایی موسیقی، تئاتر موزیکال بدوی، تئاتر حرکتی، بداهه‌نوازی پیانو با گروه‌ها و آهنگ‌سازی با کودکان بود. در پایان دهه‌ی ۹۰ دیگر مؤسسه‌ی ارف به هفت گروه موضوعات اصلی که در ادامه آمده را پیشنهاد می‌کند:

  • گروه نوجوانان سازهای کوبه‌ای
  • گروه کودکان سازهای کوبه‌ای
  • نواختن ساز مقدماتی
  • رقص
  • کر کودکان
  • ساخت ساز
  • نمایش موسیقایی مقدماتی

آموزگاران، مانند مدیر مؤسسه‌ی ارف، نسبت به تغییر طرح درس آموزشی به‌وسیله‌ی نهاد گروه علاقه‌مندان عکس‌العمل نشان می‌دهند.

در ۱۹۸۳ شورای ملی، قانون آموزشی جدیدی برای آموزش عالی هنر تصویب کرد. هرمان رگنر گزارش می‌کند: «طی سال‌ها تلاش و همکاری همه‌ی گروه‌های مشغول در مؤسسه، بعد از مذاکرات سخت و تبادل فکری عمیق، طرحی (آموزشی) تنظیم شد که […] اکنون در سال تحصیلی ۸۸-۱۹۸۷ به مرحله‌ی اجرا در آمده است. (ارف- شول‌ورک هویته. شماره‌ی ۴۰، ۱۹۸۷، ص. ۵۶)

 اکنون هر دانشجو در هر رشته‌ی اصلی هنری از ترم ۵ تحصیلی به بعد، تخصص خاصی را انتخاب می‌کند – یعنی درزمینه‌ی تمرین، تدریس (کارورزی) می‌تواند مشابه کارآموزی‌های خاص، برگزیند و در چارچوب گروه علاقه‌مندان رقص، ساز کوبه‌ای و کُر کودکان فعالیت کند.

از اواسط دهه‌ی ۸۰ فعالیت با نوجوانان، بزرگ‌سالان و سالمندان بیش‌ازپیش گسترش یافت، ارتباطات بین مؤسسات مختلف ایجاد شد (سازمان جوانان و خانه‌ی سالمندان) و گروه‌های مرتبط با مؤسسه‌ی ارف تشکیل شدند. واقعیت این است که چه‌بسا مردم کمتر کار می‌کنند و به همین ترتیب وقت آزاد بیشتری در اختیار دارند. در این میان هستند بسیاری که به دنبال فعالیتی با ارزش می‌گردند که به‌وسیله‌ی آن در درجه‌ی اول با دیگران در تماس باشند. هر دو گروه بزرگ‌سال در مؤسسه‌ی ارف از پذیرندگی شکست‌ناپذیری برخوردارند و به‌علاوه ظرف مدت دو سال، بزرگ‌سالان مسن‌تر، مخصوص سالمندان، به مؤسسه‌ی ارف راه می‌یابند. حالا درست نزدیک به ۱۰ سال، فعالیت در یک کانون جوانان این امکان را در اختیار جوانان ۱۵ تا ۲۲ ساله قرار می‌دهد تا با روش‌های کاملاً متفاوت برای برخوردی خلاق و سازنده با فرهنگ‌عامه‌ی خودشان آشنا شوند. در کنار آموختن سازها، ضمن بازی‌های مشارکتی، کل همکاری که از آن لذت می‌برند برای هر یک مسئولیتی نیز ایجاد می‌کند. برنامه‌های خاصی مانند سازماندهی و اجرای «ارکستر نه‌چندان حرفه‌ای» یا اجرای پایان سال تحصیلی در مؤسسه‌ی ارف جزو نکات برجسته‌ی کار محسوب می‌شوند.

سایر گروه‌ها در مؤسسه‌ی ارف مرتب آماده‌ی کنسرت‌ها و اجراهای کوچک می‌شوند. رویدادهای ویژه همواره ادامه داشته است، ازجمله برنامه‌های مشارکتیِ روی صحنه‌ی گروه کُر اشنورپسن، به سرپرستی کریستیان ویبلتیس و «ای ب کا ای»، «سازندگان ابزار موسیقی کودکان» که رهبر الهام‌بخششان سال‌ها ارنست ویبلیتس بوده است. (این سؤال مطرح می‌شود) که آیا (نمایش) «ماکس و پسرک شیطان» (بر اساس کتاب مصوری به همین نام، از هوریس زنداک) که خود به قلم خود نوشت، فقط همان چیزی است که به چشم می‌آید؟ همچنین باید یاد کرد از افسانه‌های شاعرانه در مورد «بلبل چینی» (اثر کریستیان اندرسن) که همیشه موجب شور و اشتیاق مخاطبان است و آن‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و تأثیر توانایی‌های بازیگران، خوانندگان، بازی‌گردانان و هنرپیشگان کوچک و بزرگ را نمایان می‌سازد. در مشارکتی با انجمن باخ سالزبورگ نیز تاکنون تعدادی کنسرت و اجرا به رهبری کریستیان و ارنست ویبلیتس در مجموعه‌ی «موسیقی برای جوانان» نیز این امکان را فراهم کرد که نزد مخاطبان گسترده‌تری از سالزبورگ شناخته شوند. جمعیت شرکت‌کنندگان بین‌المللی در گردهمایی بین‌المللی ارف-شول‌ورک که هر 5 سال یک‌بار در سالزبورگ برگزار می‌شود، همیشه مشتاقانه منتظر اجراهای گروه کودکان و جوانان هستند؛ هر آموزگار موسیقی و حرکتی بر اساس تجربیات شخصی‌اش این را خوب می‌داند که هنگام اجرا با کودکان نمی‌توان تظاهر کرد، چراکه آن‌ها صادق هستند.

اجراهای منظمی هم همیشه توسط گروه علاقه‌مندان «نمایش موسیقایی ابتدایی» در پایان سال تحصیلی در ماه ژوئن برای خانواده‌ها، دانشجویان و آموزگاران مؤسسه‌ی ارف برپا می‌شود و همچنین گروه‌های علاقه‌مند «شول‌ورک» بارها به اعضای مؤسسه مراجعه می‌کنند. طبیعتأ تجربه‌های ناب این‌چنینی که تماشاگران بزرگ و کوچکی هنگام اجراهای متفاوت داریم، وسوسه‌کننده برای خودآزمایی است و سال‌به‌سال تا اکنون هم شمار نام‌نویسی‌ها برای گروه تمرینِ ما روند صعودی طی می‌کند.

تغییرات و تأثیر آن بر مفهوم معاصر و آینده‌ی آموزش غیرحرفه‌ای در گروه‌های کارآموزی مؤسسه‌ی ارف و تلفیقش در آموزش تخصصی چندین سال است که در تبادل کمابیش آزاد بین آموزگاران، تغییری بنیادی در جریان تدریس «کلاس حرکت و موسیقی» در مؤسسه‌ی ارف صورت گرفته که در مقاله‌ای به قلم خودم به بررسی پیامدهای همزیستی ساختار غیرحرفه‌ای و ساختار آموزش تخصصی که هنوز هم درنهایت پیش‌بینی‌پذیر نیست، پرداختم.

هنر و علم تجربه‌ی فوق‌العاده مهمی کسب کرده‌اند که در آموزش عملی با گروه‌های کودکان و جوانان و بزرگ‌سالان تقریباً به‌سختی می‌توان ارتباطی با محتوای تهیه‌شده در زمینه‌های هنری اصلی «استودیوی عمومی موسیقی» و «استودیوی عمومی رقص» به وجود آورد. آنچه دانشجویان در آنجا می‌آموزند این است که می‌توانند قاعتاً فقط، درنهایت، تکه‌ای از قطعه را ضمن تمرین کارورزی‌شان به‌صورت عملی مورداستفاده قرار دهند. تنوع محتوای درخواست‌ها در باب موضوع» آموزش رقص و حرکت«طی این سال تحصیلی، به دلیل مقررات قانونی جدید، مؤسسان صرفه‌جو را محدود به این امر کرد که، هرکس در زمینه‌ای خاص مجاز به تدریس باشد. مباحث عمده و اساسی هم‌اندیشی، که بخصوص پیوند تئوری و عملی مدنظرشان بود، و توسط تعداد زیادی از دانشجویان مورد بازدید قرارگرفته بودند، اکنون به‌طور کامل مفقود می‌شوند. آموزگاران گروه‌های کارآموزی مهروموم‌هاست که از کاهش تدریجی رابطه‌ی بین حوزه‌های تخصصی رشته‌های هنری، علمی، آموزشی و تربیت مدرس تأسف می‌خورند.

هماهنگی و همزیستی بین آموزش غیرحرفه‌ای و آموزش تخصصی اگرچه از زمان تأسیس مؤسسه‌ی ارف در سال ۱۹۶۱ دستخوش تغییرات شد اما هرگز حل نشد و اکنون به‌شدت زمان اولیه رو به سستی می‌رود. الآن مدت دو سال است که بخصوص، علاقه‌مندان به گروه‌های کارآموزی ما اثرات آن را حس می‌کنند. در آینده‌ی نزدیک اما دانشجویان ما هم باید در گروه‌های هرچه بزرگ‌تر با فضاهای تمرینی محدودتر دست‌وپنجه نرم کنند؛ و آن وقتی است که امکانات تمرین هرچه بیشتر محدود شوند، زمانی که انتخاب گروه یا گزینه‌ی خاص به‌هیچ‌وجه داده نمی‌شود، هنگامی‌که بعضی از پیشنهادها ویژه آموزگاران – بخصوص در حوزه‌ی آموزش‌های اجتماعی و درمانی حرکات موزون موزیکال، به خاطر کمبود الزامات اصلاً کاربردی نخواهد داشت….

ما از گذشته اصلاً مجاز به پذیرش بسیاری از کودکان، به این دلیل که نمی‌توانستیم فضای کافی در اختیارشان قرار دهیم، نبودیم. از پاییز ۱۹۶۶ باید ما حتّی ثبت‌نام گروه‌های جدید را به‌اندازه‌ای کاهش می‌دادیم که به‌جای تعداد معمول ۶۰ کودک، فقط حدود ۳۰ کودک را می‌توانستیم ثبت‌نام کنیم و برای سال تحصیلی پیش رو (۹۹-۱۹۹۸) تا به امروز (آخر آوریل) تقریباً ۸۰ کودک جدید ثبت‌نام داشته‌ایم…

در صورتی که بسیار خوش‌شانس باشیم و نتیجه‌ای از مذاکرات فراهم شود، ممکن است ما بتوانیم به تشکیل دو گروه جدید ۳۰ نفره از کودکان دست یابیم! اگر بدشانسی بیاوریم، فقط یک گروه ۱۵ نفره از کودکان جدید تشکیل خواهد شد…تعداد گروه‌های ما از ۳۸ گروه در سال ۱۹۹۸ به ۳۲ گروه در سال ۱۹۹۶ تنزل پیدا کرد. ما امروز هنوز ۲۷ گروه داریم که سال تحصیلی بعد چه‌بسا ۲۵ گروه خواهد شد- و از این روند نزولی خلاص نخواهیم شد. هرچه کودکان خردسال کمتری جایگزین شوند (برای ثبت‌نام جدید مراجعه کنند) برای گروه علاقه‌مندان هم کودکی وجود نخواهد داشت، بنابراین اساس کار غیرحرفه‌ای سست می‌شود.. به‌جای دو گروه بزرگ‌سال با نظرگاه‌های کاری متفاوت، فقط یکی وجود خواهد داشت. یک پیشنهاد آموزشی غیرقابل مقایسه که مدت ۳۷ سال به صحنه‌ی فرهنگی سالزبورگ تعلق داشته است، شروع به خداحافظی می‌کند.

اما نه بی‌سروصدا!

قبل از آن‌که به آنجا برسد، سعی خواهیم کرد به مقاومت خود ادامه دهیم و برنامه‌های متقابلی با آنچه جلوی پیشرفت به‌سوی امکانات رامی گیرد، طراحی کنیم که تأثیرات سازنده‌ای باید داشته باشد. و جشنی خواهیم گرفت—با دوستان، همکاران، مهمانان علاقه‌مند، هنرمندان، والدین و کودکان- فوج فوج کودک و جوان و آنان که جوان مانده‌اند.

 

منابع:

۱- ارف، کارل: کارل ارف و کارهای او. مستندات. جلد سوم: شول‌ورک-موسیقی ابتدایی. توتزینگ ۱۹۶۷

۲- ابرهارد پرویسنر (ویرایش): نوشتار-گفتار-افکار. یک انتخاب در انتشارات شخصی توسط سزار برسنبه نمایندگی از» موتسارتئوم سالزبورگ ۱۹۶۹

۳- دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی» موتزارتیوم«در سالزبورگ (ویرایش)۱۰ سال از مؤسسه‌ی ارف. مستندات سالزبورگ ۱۹۷۲

۴- از سال ۱۹۶۴ اطلاعاتی از ارف-شول‌ورک که از مؤسسه‌ی ارف و انجمن ارف شول‌ورک بیرون می‌آید به طور منظم در سالزبورگ منتشر می‌شوند و این امکان دسترسی رادر اختیار جامعه «ارف شول‌ورک» در اتریش و آلمان و سوییس وهمچنین شرکت‌های سازنده‌ی ساز قرار می‌دهد. استودیو«49»

الف) مشارکت در کار در مدرسۀگونتر، در ارف-شول‌ورک هویته، می‌توان در کتاب ۲۳ (۱۹۷۹) و کتاب ۴۳(۱۹۸۹) یافت.

ب) به عنوان مثال مراجعه کنید به کلر، ویلهلم: ارف شول‌ورک و تدریس موسیقی مترقی در: موسیقی و آموزش، مجله‌ی آموزش تئوری و عملی موسیقی، کتاب ۱۱، نوامبر ۱۹۶۹، شات/ماینز، ص.۴۸۵-۴۸۹

ج) برای مثال مقایسه کنید با انتشارات به نمایندگی از مؤسسه‌ی دولتی برای آموزش اولیه در مونیخ توسط گردا زولر، نورابرزهایم، رزماری هولتزهویرو اورسولامایر.