عسل گلمحمدی
مربی موسیقی کودک
فارغالتحصیل دورهی سوم مربیگری آدمک
ویژگیهای زبانشناختی اشعار بهیادماندنی کودکان- عسل گلمحمدی
بررسی موردی «اتلمتل»
چکیده
در هر فرهنگی اشعار کودکانه وجود دارد. شعرهای کودکان – شعرهایی که کودکان ساخته، خوانده یا شنیدهاند – دارای ویژگیهای موسیقایی زیادی هستند، مانند عبارات کوتاه و تعداد زیادی تکرار. این شباهتها میتواند به دلیل محیط پیرامونی کودکان، ازجمله فرهنگ موسیقی، انگیزهای درونی یا موسیقایی ذاتی باشد (PAI، 2005). گاهی شعر و ترانهای برای کودک بهیادماندنی میشود و گاهی مربی زمان زیادی را صرف آموزش آن میکند و درنهایت شعر پس از مدتی از یاد کودک میرود. در این مقاله ابتدا تلاش میشود خصوصیات و ویژگیهای اشعار کودکانه بررسی گردد و سپس المانهای موجود در اشعار بهیادماندنی کودکان بررسی و در صورت امکان الگویی مشخص در آنها پیدا شود تا بتوان شعرهایی که برای کودکان استفاده میکنیم را بهیادماندنیتر کنیم.
اهداف موردبررسی در این پژوهش به شرح زیر است:
- چگونگی ساختار شعرهای کودکانه
- چگونگی وضعیت تطبیق برجستهترین مؤلفههای زبانی شعر کودک در اشعار کودکانه
- بررسی الگوهای زبانشناختی و هجایی اشعار بهیادماندنی کودکانه
- بررسی الگوهای فراساختاری اشعار بهیادماندنی کودکانه
کلمات کلیدی: ترانه کودکانه، شعر، فراگیری، حافظه، موسیقی، ارف-شولورک، زبانشناسی
مقدمه
اشعاری که در یاد کودکان میماند به دو دسته تقسیم میشود، اشعار ماندگار و اشعار بهیادماندنی. شعر ماندگار شعری در نظر گرفته شده که در طی نسلهای متوالی در یادها مانده است و چندین نسل آن را فراگرفتهاند و سینهبهسینه منتقل شده است مانند اتلمتل و یا لیلی لیلی حوضک. شعر بهیادماندنی شعری محسوب میشود که فرد بتواند در مدتزمان کوتاه آن را به خاطر بسپارد و نیاز به تکرار چندینباره نباشد. عوامل مختلفی باعث ماندگاری و بهیادماندنی شدن میشود که بین هر دو گروه ذکرشده مشترک است که بعضی از آنها بررسی خواهد شد، علاوه بر آن یکی از المانهای تأثیرگذار در ماندگاری شعر ماندگار بستر فرهنگی مشترکی است که نقطهی اتصال آن با دورههای تاریخی مختلف خواهد بود.
ترانههای بهیادماندنی از دو جنبه قابلبحثاند، بعضی از آنها به دلیل ملودی در ذهن ماندگار میشوند و بعضی به دلیل شعر و خصوصیات زبانشناختیشان. ازآنجاییکه برای ملودی، موضوع تئوری موسیقی موردبررسی قرار خواهد گرفت و برای مسئله زبانشناختی اشعار به رتوریک برخواهد گشت، این دو موضوع با یکدیگر همپوشانی و توازی ندارد و بررسی هرکدام بهطور جداگانه انجام میشود. هرچند هردوی این وجوه در به یادماندن آن کمک میکنند اما نمیتوان تأثیر هرکدام را بهطور جدا تفکیک کرد. لذا بااینکه در این مقاله مسئله زبانشناختی بررسی میشود، باید این مسئله را در نظر داشت که بخشی از دلیل ماندگاری ملودی ترانه است که در این مقاله از آن صرفنظر شده است و فقط بخش زبانی موردبررسی قرارگرفته است. هدف نهایی این متن این است که به خواننده چند مورد از عواملی که به یادماندن یک شعر در ذهن کودک را تقویت میکند، معرفی گردد تا از آنها در ساخت شعر کودک استفاده شود.
در اهمیت متل و ارتباط آن با ارف-شولورک
همانطور که کاردر و لادیس در کتاب خاستگاه و اهداف موسیقی برای کودکان میگویند: “ایدهی بنیادینی که کارل ارف اساس روش خود در آموزش موسیقی را بر آن استوار کرد، جداییناپذیری موسیقی، حرکت و کلام است و عناصر ذکرشده بهنوعی یگانگی میرسند که او آن را موسیقی ذاتی نامید.” او کارش را با این فرض شروع کرد که رشد موسیقایی کودکان تقریبا با گسترش تاریخ موسیقی مطابقت دارد؛ ریتم قبل از ملودی و قویتر از آن و ملودی قبل از هارمونی و قویتر از آن است. اگر از کودکی خواسته شود قطعهای را صرفا با دانستن نتها بنوازد، او همزمان با ریتم، ملودی، هارمونی و تکنیک نوازندگی آشنا شده است، اما احتمالا قطعه را بدون درک ریتم، بدون اشتیاقی برای ملودی زیبا و بدون درک هارمونی عملی آن و از سر عادت خواهد آموخت. معلمی با رویکرد ارف-شولورک، با الگوهای کلامی شروع کرده و از کلمههای یکبخشی، عبارتها یا شعرهای کودکانه برای به تصویر کشیدن شکلهای گوناگون از میزانهایی که بیشتر تجربه شدهاند تا توصیف، استفاده میکند. برخی جملههای پیشساخته ریتمیک با پا زدن، دست زدن و در آخر روی سازها بازآفرینی میشوند.
در روش آموزشی ارف، ریتم نخستین جزء سازندهی بیان موسیقایی است. کودکان بهطور طبیعی از بدنشان بهعنوان وسیلهای برای بیان ریتم استفاده میکنند. از بدنکوبه میتوان برای همراهی شعرهای قافیهدار، آوازها یا بازیها استفاده کرد. علاوه بر آن کلام بهعنوان بخشی از مشخصههای بارز ارف-شولورک است. به نظر ارف رشد تدریجی از الگوهای کلامی بهسوی فعالیتهای ریتمیک و سپس آواز، برای کودک طبیعیتر است. او زنجیرهای را طراحی کرد که با کلام آغاز میشود، با بدنکوب ادامه مییابد و درنهایت با اجرا روی سازها به پایان میرسد. ارف با تبدیل شعرهای کودکانه، آوازها، ترانهها و حکایتهای سنتی تجربهی موسیقایی این روند را آسان کرد. به کار بردن ترانههای بومی و ریتمهایی که در کلام هر منطقه حاکم است، از عناصر مورداستفاده است. کارل ارف این احساس را در مورد ریتم کلام بهمنظور کسب بهترین نتیجه در کلاسهای موسیقی به کار میبرد (ارف، ک. و همکاران، 1963). به همین دلیل بهتر است مشخصههایی که باعث میشود یک شعر کودکانه برای او بهیادماندنی میشود را بررسی کرده تا بتوان از آن در کلاسهایی با رویکرد ارف بهخوبی استفاده کرد.
طبق مطالعات هنگام یادگیری یک ترانه، کودکان ابتدا به ویژگیهای زبانی، سپس ریتم و درنهایت ویژگیهای زیروبمی و ملودیک تمرکز میکنند. در طول مراحل اولیه فرآیند رشد در دوران کودکی، تقدم کلمات بر موسیقی (ریتم و زیروبمی) در ارتباط با آواز خواندن و تطبیق خطوط ملودیک وجود دارد (Graham F. Welch و همکاران، 1998). به همین دلیل اولویت ریتم و خصوصیات زبانشناختی شعر نسبت به ملودی آن روشن میشود. با توجه به رویکرد ارف-شولورک یکی از بهترین موارد برای بررسی این موضوع، متلها هستند. چراکه در آنها ریتم و کلام بسیار پررنگ است، شباهت بسیار زیادی با زبان مادری دارد و بر عناصر فرهنگی تأکید زیادی در آنها شده است و به همین دلایل با عناصر موجود در شولورک همراستا است.
ترانههای بومی این مزیت را دارد که بهاحتمالزیاد، از قبل به گوش کودک رسیده است و این امکان به او داده میشود تا تفاوتی میان بخشهای قطعه قائل شود. یعنی اول بخش «آ» را یاد میگیرد و به جزئیات و قسمتهایش مسلط میشود، سپس بخش «ب» را یاد میگیرد و در آخر این دو بخش را به هم متصل میکند. علاوه بر این در ترانهی بومی کودک با ساختار زبانی این ترانهها آشناست، بهاینترتیب میتواند در بافتی آشنا، بهصورت آوازی بداههپردازی کند که از مشخصههای شولورک است. کودک با یادگیری یک ترانه عملا فرم و امکانات آهنگسازی میآموزد و با استیناتوهای آوازی که گاه از متلها و ترانههای بومی برگرفته میشوند، متوجه مفاهیمی چون خط باس، خط ملودی و خط همراهی میشود (غبرایی، 1402).
عناصر تقویتکننده در بهیادماندنی کردن شعر
عناصر موردبررسی تقویتکننده در دو دستهی ساختاری و فراساختاری قرار میگیرند، ویژگیهای ساختاری مرتبط با ساختار درونی شعر است و در بهیادماندنی کردن یک شعر کمک خواهند کرد و چیزی که بیشتر در ماندگاری آن تأثیرگذار است ویژگیهای فراساختاری خواهد بود. ویژگیهای فراساختاری عوامل خارجی و بیرونیای هستند که در شعر تأثیرگذار خواهد بود. در ادامه هرکدام از این موارد را بررسی خواهیم کرد.
ویژگیهای ساختاری
ریتم، نخستین و مهمترین عامل مشترک بین شعر و موسیقی آوازی است که در شعر – و بهطور کلی در کلام – از توالی هجاهای کوتاه و بلند و در موسیقی از توالی کششهای مختلف (مانند سیاه، چنگ و دولاچنگ و …) به دست میآید. در ایران ریتمهای کودکانه غالبا ریتمهای سهتایی هستند. این ریتم کاملا بر اساس هجای کلمات شکل میگیرد. فاطمی در کتاب ریتمهای کودکانه در ایران سه الگوی عمومی از ریتمهای سهتایی کودکانه ارائه میدهد (فاطمی، 1382).نتیجهگیری
الگو 1:
الگو 2:
الگو 3:
در جدولی به واریانتهای این سه الگو نیز اشاره میشود.
بهطور مثال شعر اتلمتل توتوله که یکی از اشعار ماندگار محسوب میشود که بهسرعت در ذهن کودکان به یاد میماند، دقیقا از الگو 1 پیروی کرده است.
طبق گفته ساسان فاطمی استفاده از ریتمهای دوتایی در اشعار عامیانه جزو موارد نادر محسوب میشود. درواقع ریتمهای سهتایی اغلب حالتهای سبک، کمیک و کودکانه را القا میکنند. بهمحض اینکه به موارد جدی روی میآوریم، این ریتم معمولا جای خود را به ریتم دوتایی میدهد. هرچند که این موضوع یک قانون کلی و قطعی نیست و اشعار ماندگاری برای کودکان ساخته شدهاند که خارج از این چهارچوب باشند. برخلاف اکثر شعرهای عامیانه و کودکانه در زبانهای دیگر، در زبان فارسی ترکیب ارزشهای نامساوی در گروههای پایهای غالب میشود. چیزی که مشخص است این است که ریتم شعر نباید نامتجانس با ریتم کلام باشد و یکی از دلایلی که ریتمهای ترکیبی و سهتایی در شعرهای فارسی بیشتر استفاده میشود همین مسئله است.
دنیایی کودکانه با دنیای بزرگسالان متفاوت است و خیالانگیـزیهـای خاصی دارد. یکی از راههایی که باعث ایجاد خیال در شعر میشود و آن را از سطح سخن عادی بالاتر میبرد، وزن شعر است. شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر مینویسد: «از وزن شعر تعریفهای بسیاری ارائه شـده است و شاید بهترین تعریف همان باشد که پرویز ناتل خـانلری آورده است: وزن نوعی تناسب اسـت. تناسـب کیفیتـی اسـت حاصـل از ادراک وحدتی در میان اجزای متعدد. تناسب اگـر در مکـان واقـع شـده باشـد آن را قرینـه میخوانند و اگر در زمان واقع شد، وزن خوانند». برحسب خصوصیات صوت، یعنی شدت، امتداد، و زیروبمی صوت میتوان انواع وزن شعر را در دو گروه عمده نظامبندی نمود: دستههای وزنی ساده و نظامهای وزنی مرکب. وزن وسیلهای برای صرفهجویی در توجه ذهن به شمار میرود و لذتی که از آن حاصل میشود نتیجهی آن است که چون کلمات بر طبق ضرب و وزنی آشنا با هم تلفیق شود، ذهن آنها را آسانتر درک میکند و از کوششی که باید برای حفظ مجموعهای از کلمات به کار ببرد تا روابط آنها را با یکدیگر و سپس معنی کلام را دریابد کاسته میشود.
اهل هر زبانی وزن شعر خود را در تناسبهایی خاص احساس میکنند که اهل زبان دیگر ممکن است آن را تناسب احساس نکنند به همین دلیل است که چیزی که برای مردم ایران موزون است، برای مردم انگلیسیزبان موزون نمینماید و برعکس. وزن میتواند در هر زبانی -دستکم به لحاظ تجربی- صورتهای گوناگونی داشته باشد. میزان شعر فارسی وزن است. یکی از موارد مهم در شعر کودک، یکسان بودن وزن شعر و متجانس بودن آن با وزن سخن گفتن در زبان فارسی است (شفیعی کدکنی، 1368).
زبان فارسی از حرف و حرکت تشکیل شده است، حروف وقتی متحرک میشوند، به تلفظ درمیآیند. حرکت بر دو نوع کوتاه و بلند است. حرکات کوتاه شامل ـِ ـَ ـُ و حرکات بلند شامل آ، او و ای است.
در علم عروض و شعر، هجای کشیده و طویل طبقهبندی نشده است و مبنا فقط هجای کوتاه با علامت (U) و هجای بلند با علامت (_) است. برای هجای کشیده به طول معمول میتوان از مجموع دو نشانهی U_ استفاده کرد[1] (تهماسبی، 1380). روش دیگری نیز در ایران برای نشان دادن کوتاهی یا بلندی هجاها به کار میرود که در آن برای هجای کوتاه از تَ یا نَ استفاده میشود و برای هجای بلند از تَن یا نَن و گاهی نا استفاده میشود.
شعر دو موسیقی دارد: 1- موسیقی بیرونی که همان وزن عروضی است بر اساس کشش هجاها و تکیهها 2- موسیقی درونی که عبارت است از هماهنگی و نسبت ترکیبی کلمات و طنین خاص هر حرف در مجاورت با حرف دیگر. وزن موسیقی درونی را ایجاد میکند و ریتم کلمات موسیقی درونی آن را. البته موسیقی داخلی را نمیتوان با موازین عروضی سنجید. موسیقی که در شعر پیدا میشود از وزن و نظم وسیعتر است و چهبسا شعرهایی که ازنظر نت موسیقی مساوی هستند و ازنظر موسیقی اصوات کلمات و موسیقی درونی متفاوتاند (شفیعی کدکنی، 1368).
با همهی بررسیهایی که بر روی هجاها در شعر کودک انجام شده است، اوزان عروضی نمیتوانند در آنچه به کشش هجاها مربوط میشود دقیق باشند. ازنظر ریتم چیزی فراتر وجود دارد که قواعد عروض قادر به توضیح آن نیست. شعرِ عامیانه و کودکانهی فارسی نمیتواند، مانند شعر عروضی و کلاسیک فارسی، دارای وزنی کمّی باشد و باید از جنبهی دیگری موردبررسی قرار بگیرد.
ویژگیهای اصلی ریتم کودکانه از قول بریلیو:
کمیت هجاها، به هیچ نحو، تأثیری بر کششهای ریتم ندارد. بهعبارتدیگر، کششها، از طبیعت هجاها ناشی نمیشوند. کوتاهی و بلندی آنها علت دیگری ندارد جز محلی که این هجاها در یک نظم از قبل تعیینشدهی ریتمیک اشغال میکنند؛ نظمی که پسازآن کلام بر طبق قوانین متعدد و گوناگون با آن منطبق میشود (فاطمی، 1382).
کودکان و مردمی که شعرهای کودکانه و عامیانه را میخوانند، همه از نُتهایی با ارزش یکسان استفاده میکنند. تفاوت نُتها در این اشعار بیشتر از هر چیز در اَکسان آنهاست و نه در میزانِ کشش آنها. این قضیه مخصوصاً در مورد زبان فارسیِ گفتاری صدق میکند که در آن، گرچه مصوتهای/i u α / و مصوتهای/e a o/ دو طبقهی طبیعی هستند، اما تفاوت آنها بیش از اینکه به دیرند مربوط شود، به توزیع و نقش آنها مربوط میشود (طبیبزاده، 1399).
کلمهای که بیش از یک هجا دارد، یکی از هجاهای آن با اندکی تغییر صدا بیان میشود که به آن تکیهی کلمه میگویند (دهلوی، 1379). دکتر پرویز ناتل خانلری در کتاب وزن شعر فارسی چنین میگوید: وقتیکه کلمهای را تلفظ میکنیم، همهی هجاهای آن به یک درجه از وضوح و برجستگی شنیده نمیشود بلکه یک هجا برجستهتر است. همین برجستگی باعث میشود که حدود و فواصل هجاها را تشخیص بدهیم و هر یک از کلمات جمله را جداگانه درک کنیم. تکیهی متریک یا همان تکیهی وزنی به تکیهای گفته میشود که تصور وزنی بر زبان تحمیل میکند، اما تکیهی تونیک، یا تکیهی واژگانی، تکیهای است که محل آن در هر زبان بسته به نظامِ واجی آن زبان تعیین میشود و وزن شعر هیچ نقشی در تعیین حدود آن ندارد. تکیهی متریک در وزن اشعار عامیانه بر تکیهی تونیک ارجحیت دارد، و تکیههای متریک و تونیک در یک شعر لزوماً بر هم منطبق نیستند (طبیبزاده، 1399).
در ریتم کودکانهی ایران نیز هر گروه پایهای تکیه میپذیرد (منظور تکیهی متریک است نه تونیک)، اما این تکیه لزوماً روی نخستین ضرب قرار نمیگیرد و عموماً روی ارزش بزرگتر گروه (سیاه)، که در اکثر موارد ضرب دوم است، مینشیند.
ادیب توسی وزن ترانههای عامیانه را بر اساس تعداد و توازن تکیه و هجا قرار داده و این وزن را مرز بین شعر هجایی مطلق و وزن عروضی میداند. تغییر وزن در شعر عامیانه از ویژگیهایی است که در شعر رسمی فارسی سابقه ندارد، به این صورت که هر مصراع بهصورت مستقل وزن عروضی دارد. طبیبزاده در کتاب تحلیل وزن شعر عامیانهی فارسی عقیده دارد که واحد وزن در این نوع شعر مصراع است و هر مصراع از یک یا چند شطر و هر شطر خود از یک یا چند پایه تشکیل شده است. برای نمونه مصراع «اتلمتل توتوله» به دو قسمت تقسیم شود و در هر یک از این شطرها در جایی که الزاماً پایان کلمه نیست، مکثی کوتاه وجود دارد که باعث میگردد شطر به پایه تقسیم شود.
در نمونه زیر مکثهای کوتاه را با یک خط عمودی (|) و مکث بلند را با دو خط عمودی (||) نشان دادهایم (آذرمکان و نجاتی جزه، 1393).
همانطور که مشاهده میشود، لزوما شعر کودکانه در هر شطر و تکیه تعداد هجاهای یکسانی ندارد. اما اکثر آنها از الگوی تعداد شطر و تکیهی یکسان پیروی میکنند. البته همهی شعرهای عامیانه و بهتبع آن شعر کودک دارای دو شطر و دو تکیه نیستند اما در اکثر اشعار ماندگار، این الگو برقراراست
ذهن هر فرد هنگامیکه بخواهد شعری را که شنیده است از حفظ بخواند، در بسیاری موارد از قافیه کمک میگیرد. یعنی از یادآوری کلمات هماهنگ و همشکل، که کار بسیار سادهای است به یاد جملاتی میافتد که این کلمات به دنبال آن بودهاند (شفیعی کدکنی، 1368). وجود قافیه در یک ترانه و شعر باعث مواردی همچون تأثیر موسیقایی، تناسب و قرینهسازی، کمک به تداعی معانی و القا مفهوم از راه آهنگ کلمات میکند. در گفتگوی معمولی و نثر عموما به آهنگ کلمات توجه نمیشود و ذهن فقط متوجه معانی است اما در یک ترانه و شعر بااینکه از معانی غافل نخواهیم شد، از آهنگ کلمات بهره میبریم که این موضوع در اثر بازگشت قافیههاست. در حقیقت گوش بهوسیلهی قافیهها تحریک خواهد شد و این مسئله به بهخاطرسپاری ترانه کمک چندانی خواهد کرد (شفیعی کدکنی، 1368). علاوه بر این استفاده از ردیف در یک شعر کودکانه، بااینکه ممکن است شعر را محدود کند و آزادی معانی و تخیلات کاهش یابد، از طرف دیگر فرصت تأمل بیشتر میدهد تا قافیه را با آن ردیف در نظر بگیرد و مفهومی را به ذهن او بیاورد.
انسجام میان عناصر زبانی ویژگی دیگر شعر کودک مناسب است. در خط روایی شعر کودک شکاف معنایی وجود ندارد و پدیدهها رابطهای علت و معلولی با یکدیگر دارند. به همین دلیل میان آنها پیوستگی معنایی برقرار است. در این ویژگی نیز موسیقی نقشی برجسته دارد (کریمپور و آلیانی، 1396). گسستهای معنایی در شعر با موسیقی و ریتم پر میشود. بهاینترتیب موسیقی با کمک به ایجاد انسجام معنایی، دنیای پراکندهی ذهن کودکان و درک و دریافتهای آشفته آنان را نیز نظم میدهد.
تکرار در انواع مختلف آن در شعر کودک کاربرد دارد. تکرارها از نشانههای شعر کودکانه است که ممکن است در سه سطح آوا، واژه و معنا بروز یابد. اولین نوع تکرار، تکرار هجایی و واجی است. استفادهی ناخودآگاه از واجآرایی آفرینندهی موسیقی درونی در ترانههاست. وجود واجآرایی باعث میشود شعر متعادلتر و منسجمتر به نظر برسد و برای به خاطر سپردن راحت گردد (Kroupová، 2014). موسیقی برخاسته از واجآرایی صامتها عموماً بیشتر و محسوستر از موسیقی واجآرایی مصوتهاست. در تکرار جمله و عبارت، مفاهیم و عبارات در ترانه تکرار میشود تا با ساختار تکرارشوندهای که ایجاد میشود، شعر در ذهن کودک بیشتر ماندگار شود. انواع دیگر تکرار، استفاده از کلمات و مصراعهای تکرارشونده در شعر و همچنین تکرار موضوع موردبحث در جملات و مصراعهای مختلف برای تثبیت شعر در ذهن کودک است. اشعار کمتر معروف کودکان از کلمات پیچیده، جملات مبهم یا پیچیده و تنها تعداد کمی یا کمتر از تعداد تکرار تشکیل شده است. از یافتههای آنها میتوان نتیجه گرفت که در ویژگیهای زبانی شعرهای معروف و کمشهرت کودکان تفاوتهایی وجود دارد. این بوده است که آن دسته که از ساختار جمله ساده ساخته شدهاند و از ترتیب استاندارد ترتیب کلمات پیروی میکنند، بیشتر موردپسند کودکان قرار میگیرند (Zainal، 2015).
حال به بررسی هجایی و ریتمیک دو مصراع اول چند شعر ماندگار و بهیادماندنی کودکانه خواهیم پرداخت:
همانگونه که مشاهده میشود از خصوصیات مشترک این اشعار وجود قافیهها و کلمات با ریتم مشترک در طول شعر، ریتمهای سهتایی و الگوهای تکرارشونده میتوان نام برد. به دلیل نزدیکی بیشتر این ریتمها با ریتم زبان فارسی، به کودکان کمک خواهد شد در اولین مواجهههای خود با موسیقی و شعر بتوانند راحتتر آن را به خاطر بسپارند. باوجوداینکه در متن به ریتمهای سهتایی اشاره شد، اشعاری که بر روی ریتمهای ترکیبی ساخته خواهند شد بااینکه ممکن است مثل ریتم 8/6 مبنای آن 2 سیاه نقطهدار باشد، اما به دلیل اینکه هر واحد آن از سه ضرب تشکیل شده است، میتواند برای کودک تداعیکننده ریتم سهتایی باشد و در این گروه قرار خواهد گرفت. بهعلاوه اینکه این ریتمها با زبان فارسی و موسیقی سخن گفتن ما همراستاتر است و برای کودک شنیدن آن موسیقی آشناتری را به همراه دارد.
علاوه بر عناصری که در بالا ذکر شد، یکی از انواع ترانهها که شباهت زیادی با ترانههای کودکانه دارد و میتوان برای بررسی خصوصیات ساختاری اشعار بهیادماندنی، آنها را هم بررسی کرد، ترانههای هواداری در ورزشگاهها است. در آنها باید ملودی و شعر قابلیت یادگیری در مدت کوتاه را داشته باشد و علاوه بر آن در ذهن افراد بهسرعت و بهخوبی بماند. این خصوصیات مشابه وضعیتی است که کودک در کلاس موسیقی تجربه میکند. از خصوصیاتی که موجب میشود یک ملودی یا ریتم به رپرتوآر هواداران اضافه شود، قابلیت تکرار آن است. هرچه قطعه تکرارپذیرتر باشد، راحتتر توسط هواداران مورداستفاده قرار میگیرد. کوتاه بودن قطعه عاملی است که تکرارپذیری آن را راحت میکند. ویژگیهای زیر را برای یک ملودی با ریتم قابلاستفاده در ورزشگاهها نام میبرند که میتوان در موسیقی کودکان هم آن را در نظر گرفت (آقامحسنی، 1401).
- استفاده از گام ماژور ارجحیت دارد.
- از ریتمهای لنگ عموما استفاده نمیشود.
- غالبا قطعات بین 4 تا 9 میزان هستند.
- قطعات معمولا در محدودهی فاصله پنجم و گاهی اکتاو قرار دارند.
- درجه هفتم گام بهندرت در ملودیها ظاهر میشود.
- ملودیها غالبا بر اساس آکوردهای سهصدایی شکل گرفتهاند.
- نتها در روند ملودی تکرار میشوند و عنصر تکرار موضوعی محوری در غالب ملودیها است.
- سکوتها کوتاه است و حتی اگر در ملودی اصلی سکوت طولانی باشد، در رپرتوآر هواداران این سکوت کوتاه میشود.
- سنکپ بهندرت رخ میدهد و ریتمهای لومباردی و آکسانگذاری روی ضربهای ضعیف در رپرتوآر هواداران رخ نمیدهد.
در ویژگیهای بالا، موارد 1، 4، 5، 6 و 7 مربوط به ملودی میشود که در این مقاله بررسی نخواهد شد، اما به دلیل اهمیت و اشتراک آن با موسیقی کودکان در متن ذکرشده است. به علت نبود برخی ویژگیهای پیچیدهی فنی در این نوع قطعات، افرادی که فاقد آموزش موسیقایی هستند نیز این فرصت را مییابند تا در اجرای مشارکتی حضور داشته باشند. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر میشود که بدانیم غالب هواداران در ورزشگاه فاقد دانش موسیقی هستند، همین ضرورت جذب مشارکتکنندهی بیشتر موجب استفاده از رپرتوآر موسیقی کودکان در رپرتوآر هواداران فوتبال در دنیا شده است چراکه موسیقی کودکان نیز ویژگیهای مشابهی دارد.
ویژگیهای فراساختاری
علاوه بر ویژگیهای مرتبط با ساختار یک شعر، عوامل دیگری وجود دارند که باعث بهیادماندنی شدن -حتی بهطور مشخصتری ماندگار شدن- یک شعر میشود. این عوامل مربوط به ادبیات و موسیقی شعر نمیشود ولی انتخاب مجموعه کلمات و موضوعات باعث آن میشود.
یکی از عواملی که در بهیادماندنی کردن شعر کمک میکند، امکان ارتباط فرهنگی با آن شعر توسط گروههای مختلف سنی و نسلهای متفاوت است. شعری مانند تابتاب عباسی، شعری است که نسلها توسط فردی برای کودکی خوانده شده است و به او منتقل شده است و کودک بدون آنکه متوجه باشد، در فرهنگ خود آن را به دوش خواهد کشید و در ادامه به یک کودک آن را منتقل خواهد کرد. این اشعار فضای تکرار را برای کودک مهیا میکنند و باعث میشوند در یاد و خاطره کودک باقی بمانند.
با توجه به منطقه و محلی که هر فرد زندگی میکند، بعضی از کلمات با جزئیات بیشتر و متعددی خواهند بود. بهطور مثال اهالی ساکن در مناطق نزدیک به دریا، اصطلاحات و کلمات مرتبط با دریا، ماهیها و اصطلاحات صید و زندگی نزدیک به آنجا را دارند که برای کسی در منطقهای بهدوراز دریا قابلدرک نخواهد بود. این موضوع باعث میشود اگر شعری به منطقهای خاص و یا شغل یا موضوع خاص پرداخته باشد، آن شعر نتواند بهطور عمومی ماندگار شود. در مقابل اگر شعری متناسب با کلمات مربوط به جامعه و فضای خاصی ساخته شود، احتمال اینکه بتواند در آن جامعه بهطور متمرکز ماندگار باشد وجود خواهد داشت.
مسئله بعدی که باعث ماندگاری شعر خواهد شد، اتصال و ارتباط آن با یک بازی و یا آواز و فعالیت است. بهعنوان نمونه یکی از دلایل ماندگاری متلهایی مانند اتلمتل و یا عمو زنجیرباف، داشتن یک بازی برای آنها و تسهیل یادگیری شعر با توجه به فضای بازیگونه آن است. اشعاری که درون بازی به کودک معرفی میشوند، باعث حفظ و فراگیری خودخواسته آن توسط او خواهند شد و کودک به دلیل اشتیاقی که برای ورود به بازی دارد، ناخودآگاه با تمرکز بیشتری شعر را به خاطر خواهد سپرد. علاوهبرآن وجود بخش سؤال و جوابی[2] در ساختار یک شعر به این موضوع کمک خواهد کرد که کودک طول جملهی ریتمیک را بهخوبی فرابگیرد و در کنار آن شعر با سرعت بیشتری یاد گرفته شود. این موضوع در کلاسهایی با رویکرد ارف-شولورک بهخوبی دیده میشود و نشاندهنده این موضوع است که چرا بازی نقش پررنگی در کلاسهای موسیقی کودک برای تسهیل یادگیری باید داشته باشد. کودکان تمایل بیشتری نسبت به اشعار کودکانهای که همراه با یک سری حرکات در حین خواندن آن است، نشان میدهند (Zainal، 2015).
نتیجهگیری
جذابیت شعر کودکانه برای کودک به دلیل معنای تجربی و محتوای شناختی آن نیست، بلکه به دلیل شکل زبانشناختی شعر است. بنابراین، عناصر زبانی برجستهترین نشانهها در ساخت شعر کودک و ماندگاری آن در ذهن او هستند. در اشعار کودکانه الفاظ ارزش خاص موسیقایی دارند و صامت و مصوتهای زبان با زیروبم خود در جهت آهنگ بخشیدن و غنای موسیقایی عمل میکنند تا حمل تفکرات و معنا. غنای موسیقایی شعر کودک بسیار پیچیدهتر و دشوارتر از کاربرد صحیح دیگر عناصر زبانی است. برجستهترین عناصر موسیقیساز در شعر کودک، وزن بیرونی بهخصوص اوزان کوتاه، قافیه و ردیف، تکرار در سطوح مختلف کلمه، هجا، صامت و مصوت و همچنین قرینهسازی در محور عمودی و افقی زبان، شکست زبان، مقطع بودن زبان، فاصلهگذاری آگاهانه و سرعت و ریتم تند زبان است.
این مقاله با این فرض آغاز شد که برای اشعار بهیادماندنی، الگوی زبانشناختی مشخصی پیدا شود، بااینحال در ادامه نتیجه آن بود که مجموعهای از عناصر وجود دارند که در راستای تقویت یا تضعیفِ بهیادسپاری یک شعر کمک خواهند کرد و الگوی ثابتی وجود ندارد. با توجه به خصوصیات مشترکی که در اشعار بهیادماندنی ذکر شد، همچنان عناصر متعدد دیگری در بهیادماندن یک شعر تأثیرگذار خواهد بود -مانند ملودی یک ترانه- و نمیتوان بهطور قطعی تعیین کرد که با رعایت نکاتی مشخص، ترانه برای کودک بهیادماندنی خواهد شد. در این متن تلاش شد تعدادی از شاخصههای زبانشناختی را بررسی کرده و معرفی شود که باعث تقویت بهیادماندنی شدن شعر شده است، میتوان با بررسی ملودی و دیگر عوامل وجوه بیشتری از ترانههای ماندگار را شفاف کرد.
منابع
- آقامحسنی، ک. آوازهای فوتبالی در ایران؛ نشر پارت: تهران، 1401. صـ-ص. 80- 95.
- کریمپور، ن، آلیانی، ف. بررسی مولفههای زبانی شعر کودک در ترانههای کودکانه و لالاییهای تالشی جنوبی. نشریه زبان فارسی و گویشهای فارسی، سال دوم، دوره دوم، شماره پیاپی 4، 1396. صـ-ص. 139-160.
- دهلوی، ح. پیوند شعر و موسیقی آوازی؛ نشر ماهور: تهران، 1379. ص. 137.
- غبرایی، ک. ترانه در شولورک؛ بخش سوم: سهگانهی گفتارـموسیقی-حرکت/ قسمت سیزدهم از رشته یادداشتهای ارف-شولورک و شرکا. وبسایت آدمک، تیر 1402.
- ارف، ک، والتر، آ، سالیبا، ک و همکاران. خواستگاه و اهداف موسیقی برای کودکان. ترجمه فرناز فرنیا. نشر همآواز: تهران، 1395. صـ-ص. 23-40.
- فاطمی، س. ریتم کودکانه در ایران؛ نشر ماهور: تهران، 1382. ص. 74.
- شفیعی کدکنی، م. موسیقی شعر؛ نشر آگاه: تهران، 1368. بخش 1، فصل 1-6.
- ارف، ک. هسلباخ، ب. کیتمن، گ. (۱۹۳۲-۲۰۱۰) نظریه و رهیافت اُرف – شولوِرک یادداشتهای بنیادی. ترجمه غبرایی، کامران، انتشارات همآواز: تهران، ۱۳۹۵.
- تهماسبی، ا. وزنخوانی واژگانی؛ نشر ماهور: تهران، 1380. فصل 1.
- آذرمکان، ح. نجاتی جزه، م. وزن شعر کودک: عروضی؟ هجایی؟ یا تکیهای هجایی؟. نشریه ادبیاتپژوهی، شماره سیام، 1393. صـ-ص. 101-116.
- طبیبزاده، ا. یادداشتی دربارهی کتاب ریتم کودکانه در ایران، اثر ساسان فاطمی، فصلنامهی موسیقی ماهور، شمارهی 87، 1399، صـ-ص. 165-179
- PAI, SHIH-YU JADE. Discovering Musical Characteristics of Children’s Songs From Various Parts of the Worlds, B.Sc, Queen’s University, 2005.
- Zainal, Nur Farhanah. Linguistic Elements Of Children’s Song: A Comparison Between Malay And English Children’s Songs, INTERNATIONAL ISLAMIC UNIVERSITY MALAYSIA.2016.
- Kroupová, Iva. Linguistic (and Methodological) Aspects of English Nursery Rhymes, MASARYK UNIVERSITY, 2014.
- Welch, Graham F; Sergeant, Desmond C.; & White, Peta J.. The Role of Linguistic Dominance in the Acquisition of Song, 1998.
[1]. در تقطیع عروضی، امتداد کلماتی مثل “راست” را با اینکه هجاهای کشیدهتر هستند، از نظر ارزش هجایی با “راس” برابر میدانند.
[2] Call And Response Games