فرزاد صالحی
مربی موسیقی کودک
فارغالتحصیل دورهی سوم مربیگری آدمک
چیستی بازی در کلاس اُرف-شولوِرک- فرزاد صالحی
چیستی بازی در کلاس اُرف-شولوِرک
فرزاد صالحی
آموزش موسیقی به کودکان به شکلی که امروزه در جهان استفاده میشود، دستآورد دنیای امروز و تفکری است که پایههای آن از اواخر قرن ۱۹ میلادی شکل گرفته و از قرن ۲۰ به بعد، مراحل کمالیابیاش را طی میکند. اُرف-شولوِرک (Orff-Schulwerk) یکی از این نگرشهاست. در حقیقت ارف–شولورک نگرشی است برای یاددادن و یادگرفتن موسیقی. اساس این نگرش بر پایهی کارهایی است که کودکان و همچنین بزرگسالان به آن علاقهمندند؛ همچون آوازخواندن، رقصیدن، دست زدن، راه رفتن، جستوخیز کردن و بازیهای هدفمند برای آموختن موضوع یا آهنگی خاص.
در همین ابتدای کار میبایست یادآوری کنم که هرچند نام ارف در بسیاری از موارد با موسیقی کودک درآمیخته است، اما نگرشی که او و همکارانش با نام ارف-شولورک پایهگذاری کردند، نهفقط برای آموزش موسیقی به کودکان، بلکه برای آموزش به افرادی است که تجربهیِ موسیقایی نداشته و بهعنوان نوآموز وارد کلاسهای موسیقی میشوند(6).
این رویکرد برای آموزش موسیقی توسط کارل ارف، آهنگساز، رهبر ارکستر و مربی آلمانی و خالق اوراتوریوی «کارمینا بورانا» بنیان گذاشته شد، یعنی در طول دهههای 1920 و 1930، زمانی که او مدیر مرکز گونترشوله، مدرسهی موسیقی، رقص و ژیمناستیک در مونیخ بود.
رفتهرفته کارل ارف با همکاری گونیلد کیتمن (Gunild Keetman) رویکرد ارف را توسعه داد، رویکردی که به آموزش موسیقی و حرکت نگاهی تازه داشت. بعدها گونیلد کیتمن، مفهوم آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان را گسترش داد. این نگاه به آموزش موسیقی بهطور فزایندهای در جهان فراگیر شده است، خصوصاً از زمانی که «دانشکدهی کارل ارف» در ۱۹۶۱، در دانشگاه موتسارتئوم راهاندازی شد.
در برنامههای درسی این نگرش، موسیقی، کلام و حرکت پایههای آموزش شناخته میشود. کارل ارف تا آخر عمر برای توسعه و شناساندن این نگرش به دیگران کار و تلاش کرد. نگرش ارف اکنون در سراسر جهان برای آموزش دانشآموزان در محیطهایی طبیعی و راحت استفاده میشود. «شولورک» واژهای آلمانی به معنی «کار مدرسهای» است. کار ارف-شولورک در محیطی غیررقابتی شکل میگیرد. جایی که یکی از اهداف، لذت بردن از تولید موسیقی خوب در کنار دیگران است. آموزش خواندن و نوشتن تنها زمانی آغاز میشود که هنرجویان بخواهند آنچه در کنار هم ساختهاند، روی کاغذ بیاورند(8).
پیدایش بازیها
جوامع کنونی دیگر بهتدریج پذیرفتهاند که پرورش طفل و مراحل آموزش او باید بر مبنای یادگیری بازیها باشد. رویهها و مناسک و وقتگذرانیهای مناسب با وضعیت و موقعیت اجتماعی طفل در حال رشد نیز به او آموخته میشود، اما اینها از اهمیت کمتری برخوردار است. در شرایط مساوی دانش و مهارت طفل در انجام دادن رویهها و مناسک و وقتگذرانیها تعیینکنندهی فرصتهایی است که در زندگی به او عرضه خواهد شد اما بازیهای طفل معیار استفادهی او از آن فرصت است. بازیهای موردعلاقهی طفل همانند پیشنویسی برای زندگی، یا نقشهی ناخودآگاه زندگی وی و نهایتاً تعیینکنندهی خطوط سرنوشت او موفقیتش در ازدواج، در شغل و شرایط محیط بر مرگش خواهد بود(3).
بازی چیست و چه جایگاهی در آموزش کودکان دارد؟
بازی از دیرباز موضوعی بوده است که توجه همگان بهویژه روانشناسان را به خود جلب کرده است، بهطوریکه نظریات مختلفی دراینباره ارائهشده که هرکدام از دیدگاهی خاص بازی را موردبررسی قرار دادهاند؛ ولی آنچه همه بدان اعتقاد دارند، این است که «بازی در حقیقت فعالیتی است لذتبخش و خوشآیند و بازداشتن کودک از این امر، او را از ارضای نیازها و کسب تجارب محروم کرده و رشد او را در جنبههای مختلف مختل میکند». در بازی رشتهای مکمل با هدف نهفته است که تا حصول به نتیجه پیشبینی شده و کاملاً مشخص پیش میرود و جریان پیدا میکند. یعنی هر بازی رشتهای از تبادلهای مشخص و غالباً تكراری است، با ظاهری پذیرفتنی و دارای انگیزهای پنهانی – یا به زبان عامیانهتر رشتهای حرکت است با دام یا کلک. بازیها به دو دلیل کاملاً مشخص از رویهها و مناسک و وقتگذرانیها متمایزند ـ اولاً به دلیل نهفته بودنشان و ثانیاً به این دلیـل کـه گاهی بردوباخت دارند. ممکن است رویهها موفقیتآمیز، مناسک مؤثر و وقتگذرانیها سودمند باشند، اما تمام آنها بنابر تعریف، روشن و آشکارند. ممکن است رقابتی در آنها وجود داشته باشد، اما از درگیری اثری نیست و پایان آنها نیز ممکن است با احساسات شدید توأم باشد، ولی تکاندهنده و هیجانانگیز نیستند. از طرف دیگر، هر بازی اساساً با خدعه و نیرنگ توأم است و کیفیت پایان کار هم بهجای اینکه فقط تحرکپذیر باشد، تکاندهنده است (2).
اهمیت بازیها
بازیها نسل به نسل منتقل میشوند. رد بازیهای موردعلاقهی هر شخص را میتوان در پدر و مادر و اجدادش و همچنین در فرزندانش مشاهده کرد که آنها نیز بهنوبهی خود این بازیها را به نوادگان خواهند آموخت، مگر اینکه در این میان، دخالت بسیار مؤثری صورت گیرد. بنابراین تحلیل بازیها در قالب تاریخی بزرگی انجام میشود که از صدسال قبل تا دستکم پنجاه سال آینده را در برمیگیرد. گسستن این زنجیر که پنج نسل یا بیشتر را در برمیگیرد، ممکن است اثراتی داشته باشد. امروز افراد سالمندی هستند که ممکن است حدود دویست فرزند و نوه و نتیجه داشته باشند. بازیها ممکن است در انتقال از یک نسل به نسل بعد اندکی تخفیف یابند، یا تغییراتی در آنها داده شود، اما رویهمرفته خاصیت زادوولد درونی آنها در افراد یک خانواده طبعاً اجتنابناپذیر است و هر نسل معمولاً عین بازیهای فامیل و ردهی خود یا نوعی از آنها را بازی میکند؛ اهمیت تاریخی بازیها در همین است (3).
کارکرد بازیها
ازآنجاکه امکان وجود پیوندهای صمیمانه بین مردم در زندگی روزمره بسیار کم است و حتی گاهی اوقات این صمیمیت و یگانگی (بهخصوص نوع شدیدش) ازلحاظ روانی برای برخی از افراد غیرممکن است، بخش اعظم اوقات زندگی جدی اجتماعی اشخاص به اجرای بازیها میگذرد. بنابراین بازیها هم لازماند هم دلخواه و تنها مسئلهی موجود آن است که آیا این بازیها برای شخص نتیجهی مطلوبی نیز دارند، یا نه! در این رهگذر باید به خاطر آورد که اساسیترین وجه بازیها نقطهی اوج یا برد آنهاست. کارکرد اصلی حرکات اولیهی بازیها آماده کردن موقعیت برای برد است، اما از طرف دیگر بازیهای محلی و خیابانی طوری طرحریزی میشوند که در هریک از مراحـل، بـردی جنبی به دست میدهند. ازاینرو، در بازی «شلمیل» بیعرضه دستوپا چلفتی که خرابکاری میکند و بعد معذرت میخواهد، برد و هدف بازی به دست آوردن بخشودگی و جلبتوجه است که با عذرخواهی او، بر دیگران هموار میشود (3).
نقش و اهمیت بازی در رشد کودک
بازی یکی از ضروریات رشد کودک است و با تولد کودک آغاز میشود؛ گرچه حرکات اولیهی نوزاد بیهدف و غیرارادی است، ولی همین حرکات بهمرور شکل میگیرد و سرانجام به سازگاری کودک با محیط میانجامد (3).
بازی کردن دارای مزایا و فواید بسیاری است، ازجمله:
۱. یادگیری فعال: بازی کردن در کلاس ارف، تجربهای فعال و زنده را برای دانشآموزان فراهم میکند. آنها بهصورت تعاملی با محتوای درسی درگیر میشوند و از طریق بازی، مهارتها و مفاهیم جدید را بهبود میبخشند.
۲. تقویت همکاری: بازی کردن در کلاس ارف، همکاری و تعامل بین دانشآموزان را تقویت میکند. آنها در گروهها یا بهصورت تیمی بازی میکنند و باید با یکدیگر همکاری کنند تا به اهداف بازی برسند. این تجربه عامل تقویت مهارتهای ارتباطی و همکاری میان دانشآموزان میشود.
۳. انگیزه و سرگرمی: بازی کردن در کلاس ارف، به دانشآموزان انگیزه و سرگرمی میدهد. این روش آموزشی باعث میشود تا دانشآموزان بهصورت فعال و با اشتیاق در درس شرکت کنند و تمرکز بیشتری داشته باشند.
۴. یادگیری مفاهیم ذهنی: بازی کردن در کلاس ارف، میتواند به دانشآموزان در یادگیری مفاهیم ذهنی کمک کند. طراحی بازیها بهگونهای است که دانشآموزان باید مشکلات را حل کنند و استدلال کنند. این فرایند به استفاده از مهارتهای فکری و تحلیلی کمک میکند. بنابراین، بازی کردن در روش آموزشی مؤثر و جذاب ارف به یادگیری دانشآموزان کمک میانجامد و تجربهای متفاوت و خلاقانه برای آنها فراهم میشود (4).
انواع بازیها
در تعریف جامعتری که از بازی عرضه شد، روی هدفدار بودن بازی تأکید کردیم. هدفدار بودن به معنی آن نیست که کودک از قبل بهطور آگاهانه هدفی را انتخاب کرده و بهدنبال آن به انجام نوع خاصی از بازی مبادرت میکند، بلکه منظور این است که کودک آنچه آگاهانه یا ناخودآگاه در درون خود دارد، بهصورت بازی درآورده و به مقاصد و امیال خود از طریق کسب لذت، دست یابد. بازی در این رابطه وسیلهای است ارتباطی که در خلالش، کودک با خود یا دنیای خارج تعامل کرده و ارتباط منطقی برقرار میکند. کودکان از طریق بازی، نقاط قوت و ضعف خود را با تمایل به فرمان بردن یا فرمان دادن، تهاجم یا تسلیم، اجتماعی بودن یا منزوی بودن بیان میکنند. کودک در هنگام تقابل با محیط یا افراد از طریق بازی احساسات خصمانه یا دوستانه، افسردگی یا شادی و امیال و آرزوهای درونی و بیرونی خود را بروز میدهد (2).
انواع این حالات و رفتارها باعث میشود تا بازیها به صورتهایی خاص طبقهبندی شوند.
1. بازیهای جسمانی (حرکتی)
این بازیها وقتی آغاز میشود که کودک به تواناییهای فیزیکی خود پی میبرد و میخواهد امکانهای حرکتی خود را کشف کند. درواقع این بازیها همان کاوشگری شولورکی هستند که در بستر کارهای حرکتی و بهصورت جستوخیز کردن یا بازیهای جمعی و محلی انجام میشوند.
2. بازیهای تقلیدی
که همان بازیهایی است که کودکان در جهان خود غرق میشوند و نقش بزرگترها را بازی میکنند. این بازیها در شکلهای نخست فقط با تقلید بزرگترها انجام میشود و مثلاً نقش دکتر یا پرستار یا آتشنشان را بازی میکنند، اما بهتدریج از تقلید به کاوشگری و از کاوشگری به بداههپردازی گذر میکنند.
3. بازیهای نمایشی
در این بازیها کودک خطی داستانی را دنبال میکند و خودش در نقش فرو میرود. این بازیها بهویژه برای کارهایی همچون داستاننویسی و خلاقیتهای ادبی بسیار اهمیت دارد. این بازیها ممکن است بهتنهایی انجام شود یا همراه با همبازیها.
4. بازیهای آموزشی
هرگاه بازی وسیلهای شود برای کسب لذت و انجام فعالیت کودک و فراهمآوردن امکاناتی برای تعامل با محیط و رشد قوای حسی-حرکتی او و به فعالیت واداشتنش از طریق تمرین با وسایل بازی، آن را بازی آموزشی میگوییم (8).
بازی ازنظر اجرایی
1. بازی فردی
کودکان اصولاً تا حدود سهسالگی مایلاند که بهصورت فردی و بهتنهایی و در کنار دیگران بازی کنند و به کودکان دیگر در اطراف خود توجهی ندارند. حواس کودک متوجه اشیا و چگونگی آنهاست و حضور دیگران را تا جایی تحمل میکند که مزاحم بازی او نباشند. در حقیقت او به تماشاچی نیاز دارد نه شریک بازی. در این دوره مشارکت بسیار ضعیف است و اگر با دخالت والدین کودکان دیگر در بازیهای او مشارکت کنند، احتمالاً سبب بروز اختلاف، عدم رضایت و درنهایت گریهی آنها میشود.
2. بازی گروهی
در پایان دوسالگی و گاه در سهسالگی، اغلب کودکان تمایل پیدا میکنند در گروههای کوچکِ سه-چهار نفری بازی کنند، یا دیگران در بازی آنها شرکت جویند و آنها را در بازی خود شریک کنند. در سهسالگی کمکم حس همکاری رشد میکند و این بازیهای گروهی مقدمهای برای رشد اجتماعی کودکان محسوب میشود. هرچه کودک به سن مدرسه نزدیکتر میشود، بازیهای او قواعد پیچیدهتری پیدا میکند و درنتیجه به افراد بیشتری برای ادامهی بازی نیاز دارد (3).
بازی در کلاس ارف-شولورک
بازی در کلاس ارف-شولورک ابزاری آموزشی است که برای یادگیری و تقویت مفاهیم استفاده میشود. این روش بهطور خاص در آموزش و ارتقای مهارتهای اجتماعی، همکاری، خلاقیت و حلمسئله استفاده میشود.
بازی در کلاس ارف-شولورک علاوه بر اینکه برای تسلط بر مفاهیم درسی مفید است، به دانشآموزان کمک میکند تا تواناییهای مختلفی را تمرین کنند. این روش محیطی فعال و پویا برای یادگیری فراهم میکند و شادابی و انگیزه را در دانشآموزان افزایش میدهد.
بازی در کلاس ارف-شولورک معمولاً بهصورت گروهی انجام میشود و دانشآموزان در طول بازی با یکدیگر همکاری میکنند، مسئلهها را حل میکنند، نقشهای مختلف را بازی میکنند و از راهکارهای خلاقانه استفاده میکنند. این روش به دانشآموزان اجازه میدهد تا در یادگیری خود پیشروی کنند و با همکلاسیهای خود همکاری کنند.
بازی در کلاس ارف-شولورک به دانشآموزان امکان میدهد تا از تجربیات یادگیری عمیقتری برخوردار شوند و مفاهیم را در قالب فعالیتهای عملی و لذتبخش ترسیم کنند. این روش همچنین میتواند روحیهی رقابتی را در دانشآموزان تقویت کند و به آنها کمک کند تا مهارتهای همکاری و رهبری خود را بهبود بخشند (7).
فواید بازی در آموزش موسیقی ازنظر روانشناسی
بازی ازنظر روانشناسی در آموزش موسیقی فواید مهمی دارد. در زیر چند فایدهی مهم از بازی در آموزش موسیقی را بررسی میکنیم:
۱. افزایش خلاقیت: بازی در آموزش موسیقی، فضایی را برای اکتشاف و بیان خلاقیت فراهم میکند. در حین بازی، دانشآموزان میتوانند بهطور خلاقانه با نتها، ریتمها و صداها بازی کنند و خلاقیت خود را در تولید و تنظیم موسیقی بروز دهند.
۲. کاهش استرس: بازی در آموزش موسیقی میتواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند. موسیقی بهعنوان یک ابزار آرامشبخش، میتواند احساس رضایت و آرامش را به دانشآموزان منتقل کند و به آنها کمک کند تا از تنشها و فشارهای روزمره رهایی یابند.
۳. بهبود هوش و تمرکز: بازی در آموزش موسیقی میتواند بهبود هوش و تمرکز را تقویت کند. دانشآموزان در طول بازی موسیقی باید به نتها و ریتمها توجه کنند و برای اجرای صحیح آنها تمرکز کنند. این فرایند باعث تقویت توجه و تمرکز شناختی در دانشآموزان میشود.
۴. ارتقای اعتمادبهنفس: بازی در آموزش موسیقی میتواند به ارتقای اعتمادبهنفس کمک کند. هنگامیکه دانشآموزان موسیقی را بازی میکنند و بهبود میبخشند، احساس موفقیت و رضایت از خود را تجربه میکنند که به افزایش اعتمادبهنفسشان کمک میکند.
۵. تقویت هماهنگی: بازی در آموزش موسیقی میتواند هماهنگی و هماهنگی عملکردی را تقویت کند. دانشآموزان باید با دقت و هماهنگی نتها و ریتمها را اجرا کنند، که باعث تقویت هماهنگی عضلات و عملکرد دست و چشم میشود.
بازی در آموزش موسیقی ازنظر روانشناسی میتواند به دانشآموزان کمک کند تا خلاقیت، استرس کاهش، هوش و تمرکز، اعتمادبهنفس و هماهنگی خود را بهبود بخشند. این فواید برای رشد و توسعه روانی دانشآموزان بسیار ارزشمند هستند (4).
بازیهای موسیقایی برای سنهای مختلف
بازیهای موسیقایی میتوانند برای افراد در هر سنی مناسب باشند. اما بسته به نوع بازی و پیچیدگی آن، میتوانند برای گروههای سنی خاصی بیشتر مناسب باشند. در زیر چند گروه سنی را بررسی میکنیم و توصیههایی برای هر گروه پیشنهاد میدهیم:
1. کودکان (از ۳ تا ۶ سال): بازیهای موسیقایی ساده در بازههای کوتاه میتوانند برای کودکان در این گروه سنی مناسب باشند. بازیهایی که از حرکات بدنی ساده، ریتمها و آوازهای ساده استفاده میکنند، برای تقویت حواس و تشویق خلاقیت آنها مناسب هستند.
2. نوجوانان (از ۷ تا ۱۲ سال): در این گروه سنی، بازیهای موسیقایی با پیچیدگی بیشتر و مفاهیم موسیقایی عمیقتر میتوانند جذابیت بیشتری داشته باشند. بازیهایی که به ترکیب نتها، ریتمها، هارمونی و ملودی میپردازند، برای تقویت مهارتهای موسیقایی و آشنایی با نواختن سازها مناسب هستند.
3. نوجوانان و جوانان (از ۱۳ تا ۱۸ سال): در این گروه سنی، بازیهای موسیقایی میتوانند ابزاری برای تقویت مهارتهای نوازندگی و ترانهخوانی باشند. همچنین، بازیهای موسیقی که به ترکیب تئوری موسیقی و خلاقیت میپردازند، برای تقویت تفکر انتقادی و ارتقای تجربهی موسیقایی مناسب هستند.
4. بزرگسالان (بالای ۱۸ سال): برای بزرگسالان، بازیهای موسیقایی میتوانند راهی برای استراحت و آرامش، همچنین برای توسعه و بهبود مهارتهای موسیقیایی خواهند بود. بازیهایی موسیقایی که در آنها میتوان بهصورت فردی یا گروهی نواختن سازها، ترانهخوانی و آهنگسازی را تجربه کرد، برای افراد بالغ مناسب هستند.
در کل، بازیهای موسیقایی برای افراد در هر سنی استفادهشدنی هستند. هدف اصلی این بازیها، ایجاد انگیزه، تحرک و تحول در مهارتهای موسیقایی است.
نتیجه گیری
مایلم در پایان از تجربهی خودم در کلاس تربیت مربی کودک بگویم: در یکی از کارگاههای تربیت مربی موسیقی کودک که در تهران برگزار شده بود، شرکت کردم و آنجا، همه از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند و هیچکس دیگری را نمیشناخت. در کلاس اول، مربی برای ما از نقاشی کردن گفت و به ما مدلهای مختلف نقاشی را نشان داد و از ما خواست که در هوا نقاشی بکشیم، ولی ازآنجاییکه همهی ما افرادی بزرگسال بودیم، خیلی رسمی شروع به کشیدن نقاشی کردیم و هیچکدام به این فکر نمیکردیم که آیا کودکان هم به این صورت نقاشی میکنند؟ همینجا بود که مربی کارتهایی به همه داد و گفت هیچکس نگاه نکند تا من بگویم. بعد گفت که پشت این کارتها نقطهای از بدن وجود دارد و هرکسی با آن نقطه از بدن شروع کند به نقاشی کشیدن روی هوا. با خودم فکر کردم حالا بدترین نقطه به من میرسد. کارتها را که برگرداندیم، دیدم عکس لگن است؛ چند ثانیهای به بقیه نگاه کردم و دیدم همه شروع کردند به نقاشی کشیدن و خوشحال از اینکه نقطهی خاصی به آنها نرسیده است. از خجالت داشتم آب میشدم. با خودم گفتم یا حالا یا هیچوقت! شروع کردم به راه رفتن و نقاشی کشیدن… با اولین حرکتم همه متوجه شدند با کدام نقطهی بدنم نقاشی میکشم و صدای خندهی همه سالن را پر کرده بود. آنجا بود که قدرت بازی کردن را بهراستی درک کردم.
در آخر باید بگویم که هرآنچه تا به امروز آموختهام، از بازیکردن یاد گرفتهام و این جمله را به والدین و معلمان میگویم که «از بازیکردن نترسید، خود را رها کنید تا مسیر بازی شما را بهجایی که تعلق دارید ببرد، بازی دریچهای است رو به دنیای کودکی.
فهرست منابع
1. فرنیا، فرناز. خاستگاه و اهداف موسیقی برای کودکان. همآواز (1390).
2. صادقیان، نبیالله؛ شعبانی، اسدالله. فعالیتهای یاددهی – یادگیری برنامه درسی برای دوره پیش از دبستان. توکا (1393).
3. برن، اریک. بازیها روانشناسی روابط انسانی. ذهنآویز (1401).
4. رِئیسدانا، فرخ لقا؛ کریمی، مصطفی؛ ترابی میلانی، فریده؛ هادیان، جمشید؛ حدوت، سیروس. برنامه اموزش خلاق برای پیش دبستان. خجسته. (1393).
5. غبرایی، کامران. نظریه و رهیافت ارف_شولورک. همآواز (۱۳۹۵).
6. فرنیا، فرزان. (۱۳۹۱)، «مقدمهای بر ارف-شولورک https://www.adamakmusic.com/%d9%85%d9%82%d8%af%d9%85%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d9%8f%d8%b1%d9%81-%d8%b4%d9%88%d9%84%e2%80%8c%d9%88%d9%90%d8%b1%da%a9
7. غبرایی، کامران. (۱۴۰۰)، «بازی و سیر رشد بازی در ارف – شولورک https://www.adamakmusic.com/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d8%b1-%d8%b1%d8%b4%d8%af-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%8f%d8%b1%d9%81-%d8%b4%d9%88%d9%84%e2%80%8c%d9%88%d9%90%d8%b1%da%a9
8. غبرایی، کامران.، (1402) اُرف-شولورک و شرکا(16)– بازی –https://www.adamakmusic.com/%d8%a7%d9%8f%d8%b1%d9%81-%d8%b4%d9%88%d9%84%e2%80%8c%d9%88%d8%b1%da%a9-%d9%88-%d8%b4%d8%b1%da%a9%d8%a7-%db%b1%db%b6-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%ba%d8%a8/