کریستال پرایدمور

کریستال پرایدمور آموزگار موسیقی و حرکت در مدرسه‌ی راهنمایی فینی[1] سن دیگو است. او هر سه سطح آموزش‌های ارف شول‌ورک را با موفقیت به اتمام رسانده. کریستال رئیس منتخب برای بخش آمریکایی انجمن ارف شول‌ورک در سن دیگو، خالق و مجری پادکست Chaotic Harmony، مدیر انجمن[2] و مدیر مرکز آمریکایی‌ها برای موسیقی بنیانی و حرکت[3] است. افزون بر این، او مربی سلامتی در مرکز جلوگیری از چاقی مفرط و آموزش در مورد چاقی است که مراجعین را به سوی عادات غذایی سالم‌تر راهنمایی می‌کند.

[1] Finney Elementary

[2] Advocacy for the Music for Every School Foundation

[3] American Center for Elemental Music and Movement

ترجمه‌ی خاطره صادقی

متن حاضر برگردانی است از:

 

Pridemore, Crystal. An Invitation to Reflect. Teaching with Orff. Winter, 2021. (Accessed Jun, 2021)

دعوتی برای بازاندیشی

سالی که به پایان بردیم، گذری بود متفاوت با روال همیشگی. اگرچه حالا بسیاری از ما به کلاس‌‌های حضوری‌ برگشته‌ایم، بسیاری از دیگر جنبه‌های زندگی هنوز به حالت طبیعی خود برنگشته و ما نیز به تبع آن هم‌چنان آماده‌ی مواجه شدن با چالش‌های غیرمترقبه و گاه ملال‌آوری هستیم که گویی خاصیت چنین زمانه‌ای است.

کریستال پرایدمور ماه پیش در کارگاه آنلاین خود به بررسی تأثیری که گذر از این تجربه‌ها بر ذهن و الگوی‌های رفتاری ما گذاشته است، پرداخت و پیشنهاد‌ها و راه‌هایی را در این بافتار مطرح کرد که بتوانیم به کمک آن‌ها اوضاع پیرامون و رفتارمان را به خصوص در نقش آموزگار مدیریت کنیم. او قصد دارد در ادامه‌ی این روند، برگزاری این رویداد‌ها را ادامه دهد و مسیری را که با این گروه آغاز کرده، به سرانجام برساند. برای نیل به این هدف، کریستال مجموعه‌ای از داده‌های روزنامه‌نگاری را هم به مثابه‌ی درنگی بر آنچه در سال پیش گذرانده‌ایم و هم به جهت هدف‌گذاری برای سالی که در پیش‌رو داریم آماده کرده است.

این مجموعه که به مانند یک جعبه‌ی ابزار بازخوردی است، هدیه‌‌ی او به جامعه‌ی آموزگاران موسیقی است؛ بگذارید این طور بنویسیم که این مطلب هدیه‌ی او به شماست.

دعوتی برای تأمل، درنگی بر سالی متمایز

دوستان عزیز

برای من افتخاری بود که در ماه گذشته با بسیاری از شما وقت بگذرانم و در آن فرصت ارزنده، در مورد‌ این‌که چطور آموزگارانی مطلع در مورد تکانه‌ها و هشیار به فرسودگی شغلی باشیم، باهم صحبت کنیم. من قدردان تمام نظراتی که از سوی شما دریافت کرده‌ام، هستم. باری احساس می‌کردم که در این فرآیند گذر و التیام یافتن از آنچه در چند سال گذشته پشت سر گذاشته‌ایم، هنوز کاری نیمه تمام مانده. چنین شد که تصمیم گرفتم امروز از شما دعوت کنم تا با یکدیگر  آنچه را در کارگاه شروع کرده‌ایم، با تأملی در این روز‌های پایان سال به سرانجام برسانیم.

۱۵ ساله بودم که خانواده‌ام  به شهری کوچک در سوی دیگر کشور نقل مکان کردند. مهاجرت موجب شد مجبور شوم یک بار دیگر همه چیز را از نو آغاز کنم و این بدین معنا بود که باید  در محیط جدید جایی برای خودم باز می‌کردم و دوستی‌های جدیدی می‌ساختم؛ کاری که اگرچه ساده به نظر می‌رسد، برای من که نوجوانی با ظاهر و رفتاری متفاوت با دیگران بودم، بسیار دشوار بود. من که هیچ وقت از آن آدم‌هایی نبوده‌ام که زندگی را آرام و بی دردسر بگذرانم، تا کریسمس آنقدر متفاوت با عرف اجتماع پیش رفته‌ و چنان تا خرخره در گل فرو رفته بودم که عملاً هر فرصت کوچکی برایم دمی مغتنم بود. این شد که برای اولین بار تعطیلات را بهانه‌‌ای دانستم و همان طورکه یک دانش‌آموز دبیرستانی با مشکلی مواجه می‌شود، چتری‌های درهمم را به کمک یک گیره‌موی پروانه‌ای مرتب کردم، به جای آهنگ‌های فانکی که گوش می‌کردم آهنگ‌های کریسمسی[1] پخش کردم، تمام خودکار‌های پاستیلی رنگم را درآوردم، یکی از دفتر‌هایم را برداشتم و بنا کردم به نوشتن نامه‌ای به کریستالی که پیش‌تر بودم و کریستالی که در آینده می‌خواستم باشم. این کار به هیچ وجه از متفاوت بودن شخصیت و رفتار من نکاست، اما باعث شد بسیاری از چالش‌های دشواری که پشت سر می‌گذاشتم و در آن زمان واقعاً برایم بزرگ و حل‌نشدنی به نظر می‌رسیدند، در چشمم مدیریت شدنی‌تر جلوه کنند.

حالا پس از گذر ایام در ۲۰۲۱، آن عادت کوچک که به مدت دو دهه انجامش داده‌ام برایم رسمی پایدار شده و بدل به یکی از نقاط عطف زندگیم شده است. حتی امروز هم خواندن یاداشت‌های قدیمی‌ام خالی از لطف نیست. در میان آن سطور چالش‌ها و تشویش‌هایم را به‌عنوان یک دانش‌آموز دبیرستانی، یک دانشجو، دختری که به تازگی ازدواج کرده و حتی به‌عنوان یک مادر جوان می‌بینم، اما خواندنی‌تر از چیستیِ این تشویش‌ها، تماشای گذر هر آن چیزی است که روزی دائمی می‌نمود و آرام گرفتن هر موجی از اتفاقات است که بس خروشان می‌دانستم.

حالا چیزی به تعطیلات زمستانی نمانده است؛ تعطیلاتی که فرصتی است برای فراغت؛ فراغتی که پس از این سال دشوار و تجربه‌های پرتلاطمش بیش از هر وقت سزاوارش هستیم. می‌خواهم این فراغت را مغتنم بشمارم و از تمام شما دعوت کنم که اوقاتی را به خلوت کردن با خودتان اختصاص دهید. در این تعطیلات با من همراه شوید تا نگاهی به سالی که گذشت داشته باشیم. آنچه در این سال پرفراز و نشیب به‌عنوان آموزگار انجام داده‌ایم، یا بهتر است بگویم آنچه از ما انتظار می‌رفت که انجام دهیم، در این دوره‌ی خاص از زمان و این گذر از تاریخ به هر شکل خاص و متمایز بود؛ حتی در دشوار بودنش!

تمرین‌های این مجموعه طراحی شده تا در کنار هم اضطراب‌ها، تجربیات و درس‌هایی را که امسال آموختیم نام ببریم، بسنجیم و پردازش کنیم.

من از شما دعوت می‌کنم تا در مکانی آرام و شاید حتی با موسیقیِ آرام و خوشایندی، با یک پتوی گرم و یک فنجان چای داغ بنشینید و ساعتی با آسایش، آنچه را گذراندید مرور کنید، از آن یاداشت بردارید و چند هدف برای سالی که پیش رو داریم بنویسید.

کریستال

[1] N’SYNC’