دِرِک پاراویچینی

ترجمه‌: سینا حسینی

در گامِ نبوغ «دِرِک پاراویچینی»

«دِرِک پاراوچینی» نابینایی‌ست که مبتلا به اوتسیم شدید است. ولی قابلیت استثنایی او در تشخیص نت‌ها و تمرین‌های زیاد او باعث شد که در سن ده سالگی رسما به عنوان نوازنده‌ی پیانو درکنسرت‌ها شناخته شود. در این سخنرانی، معلم همیشگی پیانوی او «آدام اوکلفورد»، رابطه‌ی شاگرد استثنایی خود با موسیقی را توضیح می‌دهد.

ترجمه‌ی سخنرانی:

آدام اوکلفورد : قول می‌دم زیاد حرف نزنم و به جاش بیشتر “دِرِک” پیانو بنوازه، ولی فکر کردم خوب باشه یه مروری درباره ی اینکه “دِرِک” چطوری به اینجایی که امروز هست رسید بکنیم.

خیلی جالبه که اون الان از من هم بزرگترهست، چون وقتی که او به دنیا اومد، به راحتی در کف دست جا می شد. اون سه ماه و نیم قبل از موعد به دنیا آمد و نارس بود، و حقیقتا جنگ خارق العاده ای را برای زنده بودن کرد. برای زنده موندنش مقدار زیادی اکسیژن مصرف کرد و اون بود که روی چشمهات تاثیر گذاشت “دِرِک”، و همینطور روی درک تو از زبان و درک تو از جهان تاثیر گذاشت. ولی از این جا به بعد اخبار بد تموم شد، چون وقتی “دِرِک” از بیمارستان مرخص شد،خانوادش تصمیم گرفتن که یک خانم محترم رو به عنوان پرستار استخدام کنند که قرار بود از تو، تا پایان عمرت مراقبت کنه. “دِرِک” و فراست خوب پرستار این بود که او فکر کرد که ما یک کودک داریم که نمی تواند ببیند. پس موسیقی باید همان چیزی باشد که برای “دِرِک” مناسب است. بنابرین او در چند سال اول زندگی “دِرِک” برایش آهنگ می خواند، یا به قول “دِرِک”چهچه می‌زد و فکر می کنم همین شوق شنیدن صدای پرستارش ساعت به ساعت و روز به روز بود که باعث شد یه چیزی تو ذهن “دِرِک” شروع به درخشش کنه، یک جور استعداد خدادادی. این یک تصویر از “دِرِک” است که الان روی پرده می‌بینید این عکس تو هست “دِرِک” با پرستارت.

و بینش خوب دیگر این پرستار اینگونه بود، که شاید باید برای او یک وسیله برای نواختن بخریم، بنابراین او این پیانو کوچک رو به خونه آورد بدون اینکه واقعا منتظر اتفاق خاصی باشه ولی “دِرِک”! دست های کوچک تو به طرف اون رفت و راستش رو بخوای له و لوردش کرد، به طوری که فکر کردیم شاید بشکنه. ولی بعد از اون و با گذشت چند ماه موسیقی ناب از اون بیرون اومد، و من فکر می کنم اون لحظه مثل معجزه بود “دِرِک”، اون لحظه ای که تو متوجه شدی که هر صدایی رو که توی دنیا می شنوی میتونی با این پیانو کپی کنی. واون لحظه ای بود که همه گفتند یورکا! (یافتم)( جمله ای که ارشمیدس و بعد از آن نیوتن گفت)

البته ، با وجود اینکه نمی‌توانستی ببینی، تو به خودت یاد دادی

درک پاراوینسی : من به خودم یاد دادم بنوازم!

آدام اوکلفورد : آره تو همین کار رو کردی، و در نتیجه، نواختن پیانو برای تو “دِرِک” پر از تلق تولوق و صداهای عجیب و غریب و حتی سرو صدای زیادی درست کردن بود.

خُب، بعد از اون کاری که پرستار کرد این بود که دکمه ضبط یکی از اون نوار های قدیمیش رو زد، و اون یک نوار واقعا عالیه که تو “دِرِک” وقتی چهارساله بودی می زدی.

درک پاراوینسی : مولی اند ملون (آهنگ محبوبی در دوبلین، ایرلند، که تبدیل به سرود غیر رسمی شهر دوبلین شده.)

آدام اوکلفورد : راستشو بخواین همچین مولی اند ملون هم نبود این یکی اسمش باغ ییلاقی انگلیسی است

درک پاراوینسی : باغ ییلاقی انگلیسی

(موزیک: باغ ییلاقی انگلیسی)

آدام اوکلفورد : بله این بود باغ ییلاقی انگلیسی

(تشویق)

من فکر می کنم واقعا شگفت انگیزه می دونید ما یه بچه کوچک داریم که نمی تونه ببینه و زیاد هم چیزی از دنیای ما نمی فهمههیچ کسی هم تو خانوادش اهل موسیقی نیست و با این وجود به خودش یاد داده که بنوازه و همین طور که تو تصویر می بینید، موقع نواختن خیلی تحرک می کنه و تکون می خوره نه “دِرِک”؟

بهرحال من وقتی با “دِرِک” آشنا شدم که چهار سال و نیمش بود و راستش رو بخوای اولش که تو رو دیدم “دِرِک” فکر کردم دیوانه ای چون وقتی پیانو می زدی به نظر می اومد که می خوای همه نت ها رو بزنی و علاوه بر اون این عادت کوچولو رو هم داشتی که منو از سر راهت کنار بزنی. خُب به محض اینکه سعی می کردم که به پیانو نزدیک بشم، با قاطعیت پس زده می شدم. و بعد از اون به پدرت “نیک” گفتم، که من سعی کردم به تو درس بدم ولی یکم گیج شدم که چجوری این کار رو کنموقتی که نمیذاری به پیانو نزدیک بشم. ولی بعد از مدتی فکر کردم که خوب تنها راه این بود که تو رو بلند کنم “دِرِک” و هلت بدم به اون سمت اتاق، و تو ده ثانیه ای که وقت داشتم قبل از اینکه دوباره بیای سر پیانو می تونستم سریع یه چیزی بزنم تا تو یاد بگیری. و در آخر “دِرِک” فکر کنم قبول کردی که می تونم با هم از نواختن لذت ببریم. همین طور که در تصویر می بینید این وقتی که من جوون بودم روز های مجردی ، ریش قهوه ای، و “دِرِک” کوچولو که اونور نشسته

اوه راستی اینهایی که می‌گم داره ضبط می شه مگه نه؟

(خنده حضار)

بهرحال اونموقع “دِرِک” ده ساله واقعا جهان رو شوکه کرد. این عکس تو هست “دِرِک” در حال نواختن در “باربیکان” به همراه ارکستر فیلارمونیک سلطنتی راستش رو بخواین مسافرت خیلی خوبی بود. و اون روزها “دِرِک” زیاد صحبت نمی کردبنابرین همیشه لحظات مشاجره آمیزی بود بر سر این که تو چه چیزی یاد گرفتی و چه چیزی را می خواستی بنوازی و اینکه آیا قطعه را درست اجرا می کردی یا نه ؟ و این جور چیزها ولی در عین حال ارکستر بسیار متعجب شده بود و مطبوعات دنیا از استعداد تو مبهوت شده بودند استعدادی که به تو قابلیت نواختن قطعه های نابی رو می داد

حالا سوال اینجا بود که تو چطور این کار رو می کنی “دِرِک” و خوشبختانه ما امروز می تونیم به تماشاچیان نشون بدیم چجوری اینکه تو چکار می کنی و چطور این کارو میکنی ؟

من فکر می کنم یکی از اولین چیزهایی که اتفاق افتاد این بود که وقتی تو خیلی کوچک بودی “دِرِک” در اصل وقتی دو ساله بودی درک موسیقی تو از بسیاری از بزرگسالان هم بیشتر بود و بنابرین هر موقع نتی رو می شنیدی مثلا اگه من الان یه سری نت شانسی بزنم– (نت های پیانو)– تو سریعا نت ها رو تشخیص می دادی و این قابلیت رو هم داشتی که نت ها رو روی پیانو پیدا کنی. اسم این حالت “پرفکت پیچ” است (قابلیت بالای تشخیص نت ها)، و بعضی از مردم اینگونه هستند ولی فقط برای بعضی نت های سفید که در وسط پیانو هستند

(نت های پیانو)

می بینید نواختن با “دِرِک” چه حس خوبی داره.

(تشویق)

ولی “دِرِک” قابلیت های گوش تو بسیار بیشتر از اینه اگه من فقط یکم میکروفون رو پایین تر بیارم، الان من میخوام یک دسته نت بنوازم. که اون هایی که میبینن می تونن بفهمن چند تا ولی “دِرِک” مطمئنا نمی تونه. نه تنها شما می تونین ببینین چند تا نت می تونین ببینین که “دِرِک” سریع و بدون مکث اونها بزنه. شروع کنیم

(صدای پیانو)

خب “دِرِک” اصطلاحاتش را نمیخواد بگی .عالیه. و این قابلیت او هست ای که میتونه نت‌های همزمان رو تشخیص بده نه تنها صدای یک وسیله بلکه حتی وقتی یک ارکستر در حال نواختن است، ”دِرِک” می تونه تک تک نت ها رو جداگانه بشنوه،و سریعا و بعد از ساعت ها و ساعت ها تمرین آن ها رو با پیانو بنوازه این قابلیته که در اصل تو رو خاص می کنه.

بهرحال داشتن این قابلیت به تنهایی بلا استفاده است بدون تکنیک مناسب، و خوشبختانه “دِرِک” تصمیم گرفت که به من اجازه بده که بهش کمک کنم تا بتونه برای نواختن از تمام انگشتهاش استفاده کنه به عنوان مثال استفاده از انگشت شصت در زیر دست برای نواختن گام سی ماژور

(نت های پیانو)

ادامش.

و در آخر تو اونقدر خبره شدی که قطعه های سختی مثل “پرواز زنبورها” برات سخت نبود مشکلی با نواختنش نداشتی، داشتی؟

درک پاراوینسی : نه.

آدام اوکلفورد : درسته خب “دِرِک” در سن یازده سالگی چیزهایی مثل این می نواخت

درک پاراوینسی : مثل این !

(موزیک : پرواز زنبور ها) (تشویق)

آدام پاراوینسی : “دِرِک” بیا به حضار تعظیم کنیم

آفرین.

حالا چیز جالب اینه که با وجود اینهمه نت “دِرِک” تو نه تنها می تونی “پرواز زنبورها” رو با کلیدهای معمولی بزنی، بلکه هر نُتی را که من بزنم ”دِرِک” تو هم میتونی اون را بزنی. بنابرین من همین جوری یه نت رو انتخاب می کنم (نت پیانو) تو میتونی “پرواز زنبورها” رو تو این نت اجرا کنی؟

درک پاراوینسی : “پرواز زنبور ها” تو این نت.

(موزیک : پرواز زنبورها)

آدام اوکلفورد : یا یه گام دیگه ؟ گام جی مینور چطوره؟

درک پاراوینسی : جی مینور.

(موزیک : پرواز زنبورها)

آدام اوکلفورد : عالیه ، آفرین “دِرِک”

می بینی تو ذهن تو “دِرِک” یک ابر کامپیوتر موسیقی هست که می تونه سریعا تمام نت ها رو حساب کنه حتی در گام های متفاوت تمام قطعه دنیا رو می تونه پردازش کنه بیشتر پیانیست ها اگه همون موقع بهشون بگی که ببخشید میشه “پرواز زنبورها” رو تو گام آ مینور یا بی مینور بزنی؟ همون کاری که ما الان کردیم ، مطمئنا سکته می کرد. در اصل “دِرِک” اولین باری که تو این قطعه رو با ارکستر اجرا کردی تو یه ورژن دیگه رو بلد بودی که با ورژن ارکستر فرق می کرد و ارکستر هم نمی تونست ورژن خودشو عوض کنه، بنابراین تو دو ساعت قبل از شروع کنسرت قبل از اومدن تماشاچی ها تو به ورژن متفاوت گوش دادی و سریعا اونو یاد گرفتی، و بعد “دِرِک” تونست با ارکستر اجرا کنه. خارق العاده است.

چیز جالب دیگه درباره تو، این حافظه توست.

درک پاراوینسی : حافظه ! آدام اوکلفورد : حافظه تو واقعا شگفت انگیزه به عنوان مثال به هر کنسرتی که می‌رویم همون طور که میدونید از حضار میخایم که با ما همراهی کنند اینطوری که هر قطعه ای که می خوان پیشنهاد می کنند و “دِرِک” می نوازه و بیشتر مردم می گن که این یک ادعای شجاعانه است چون اگه درک اون قطعه رو بلد نباشه چی ؟ و من میگم : نه این اصلا هم ادعای زیادی نیست چون اگه درخواست یک قطعه رو بدین که “دِرِک” بلد نیست ما از شما دعوت می کنیم که اگه راست میگین اول شما آن را بنوازید و بعد او این را درک میکنه (خنده)

پس خوب فکراتونو بکنین اگه قطعه خیلی سختی بگین خودتون بیچاره میشین

حلا کسی هست که بخواد یک قطعه پیشنهاد کنه ؟

درک پاراوینسی :یک قطعه انتخاب کن،انتخاب کن، کسی نمی خواد انتخاب کنه ؟ آدام اوکلفورد : چون میکروفون نیست لطفا بلند تر بگو. درک پاراوینسی : چی میخاین برتون بزنم

(حضار: “تم پگانینی”)

آدام اوکلفورد : “تم پگانینی” درک پاراوینسی : “تم پگانینی”

(خنده)

(موزیک : “تم پگانینی”)

(تشویق)

آدام اوکلفورد : آفرین

“دِرِک” به زودی به لس آنجلس میره و این نقطه عطفیه چون یعنی من و “دِرِک” صد ساعت تو هواپیما با هم بودیم که خیلی هم جالبه ،نه “دِرِک”

درک پاراوینسی : خیلی جالبه ، آره آدام . پرواز های طولانی آره.

آدام اوکلفورد : شاید فکر کنین سیزده ساعت برای حرف زدن زمان زیادیه، ولی “دِرِک” این کار رو بدون خستگی انجام میده.

(خنده)

ولی در آمریکا اون ها این لقب را به “دِرِک” دادن ”آیپاد انسانی”، که من فکر می کنم بی انصافیه، چون “دِرِک” تو خیلی بیشتر از یه آیپادی تو یه موسیقدان خلاق و خارق العاده ای، و فکر می کنم و واقعا هیچ جا بهتر از اونجا نمی تونستیم متوجه اون بشیم، وقتی رفته بودیم به اسلوونی، و یک نفر (تو کنسرت های طولانی مدت ما از مردم هم برای نواختن دعوت می کنیم)و او خیلی مضطرب به روی صحنه آمد.

درک پارا وینسی : و “قطعه چاپ استیکس ” رو اجرا کرد آدام اوکلفورد : و “چاپستیک” رو اجرا کرد

درک پارا وینسی : “چاپ استیکس”

آدام اوکلفورد : یه چیزی مثل این درک پارا وینسی : آره مثل این.

(نت های پیانو)

آدام اوکلفورد : واقعا باید به مدیر برنامه های “دِرِک” بگم بیاد و این رو اجرا کنه اون اینجا نشسته

درک پاراوینسی : یکی” قطعه موسیقی چاپ استیکس” رو این جوری اجرا کرد. آدام اوکلفورد : شوخی بود نه؟ برو بریم.

(موزیک : “چاپ استیکس”)

درک پاراوینسی : بذار درک بزنه

آدام اوکلفورد : درک تو با اون چکار کردی؟

درک پاراوینسی : بهترش کردم ، آدام.

آدام اوکلفورد : اینه “دِرِک موسیقیدان” (موزیک :”چاپ استیکس” بداهه نوازی)

(تشویق)

(موزیک)(صدای دست زدن)

با “دِرِک” دست بزنین

(موزیک)

(تشویق)

برگزار کنندگان TED منو خواهند کشت، ولی فکر کنم وقت برای یک قطعه دیگه هم هست.

درک پاراوینسی : یک قطعه دیگه. آدام اوکلفورد : آره یک قطعه دیگه.

خب این یکی از خصوصیات عالی “دِرِک” هست ”آرت (آرتور) تایتوم” درک پاراوینسی : “آرت (آرتور) تایتوم”

آدام اوکلفورد : اون هم یک پیانیست نابینا دیگه بود، که به نظر من خیلی شبیه “دِرِک” بود. اون فکر می کرد همه ی دنیا یه پیانو هست، بنابرین هروقت “آرت (آرتور) تایتوم” می نوازه، به نظر میاد که سه تا پیانو تو اتاقه. و این “دِرِک” که هنر تایتوم رو در”تایکر راگ” اجرا می کنه.

درک پاراوینسی : “تایگر راگ”.

(موزیک : “تایگر راگ”)

(تشویق)

منبع: http://www.ted.com/talks/derek_paravicini_and_adam_ockelford_in_the_key_of_genius.html