اماندا لانگ

اماندا لانگ دانش‌آموخته و پژوهش‌گر دانشگاه ایالتی ایلینوی در شیکاگو است. او در ۲۰۱۳ جایزه‌ی برترین پژوهش دانش‌جویی این دانشگاه را به خود اختصاص داد و هم‌اکنون نیز در دانشگاه ایلینوی شرقی سرگرم کار و پژوهش است.

ترجمه‌ی خاطره صادقی

مقاله‌ی حاضر برگردانی است از:

Long, Amanda, “Involve Me: Using the Orff Approach within the Elementary Classroom” (2013). 2013 Awards for Excellence in

Student Research & Creative Activity – Documents. 4.

http://thekeep.eiu.edu/lib_awards_2013_docs/4

مرا در فرآیند آموختن همراه کن

استفاده از رویکرد ارف در کلاس موسیقی بنیانی

چکیده

استقلال موسیقایی، بداهه‌پردازی و آهنگ‌سازی، مهارت‌های مهمی هستند که اگرچه باید در تدوین برنامه‌ی درسیِ موسیقی بنیانی جایی برای آن‌ها در نظر داشت، به دلیل پیچیدگی‌های فنی، دشواری‌های بسیاری را برای مدرسان، در هنگام تدریس، و هنرجویان، در حین یادگیری و درک صحیح، به همراه دارند. کوشش و تمرکز این پژوهش به مرور ادبیاتِ تخصصیِ نگرش ارف با توجه به بُعد تاریخی و فرآیند گسترش آن، استفاده از مفاهیم ارف در شکل‌گیری طرح درس‌ها و فعالیت‌‌های کلاسی، پژوهش عملی با همراهی در فعالیت‌ هنرجویان دوره‌های موسیقی بنیانی و نتیجه‌گیری از تمامیِ این مراحل است.

به این منظور سه طرح درس متفاوت با به‌کار گرفتن تکنیک‌های ارف در این سه بازه‌ی ریتمیک: دو ـ چهار، چهار ـ شش و پنج ـ هشت طراحی شده است. از این سه، دو طرح درس به هنرجویان مدرسه‌ای محلی و دولتی در کلاس‌های موسیقی بنیانیِ سال‌های چهارم و ششم تدریس و روند تدریس آن برای بررسی و بازنگری دقیق‌تر ضبط شد. بازخورد هنرجویان و مدرسان آن‌ها به این طرح درس‌‌های مبتنی بر نگرشِ ارف مثبت بود و هر کدام از هنرجویان توانستند چه در یادگیری و چه در اجرای موقعیت‌های موسیقایی متفاوتِ ریتمیک و ملودیک نقش فعالی ایفا کنند. نقش‌پذیری بی‌واسطه در فعالیت‌های موسیقایی خلاق در مرتبه‌های بنیانی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چراکه ثمره‌ی این توسعه‌ی موسیقاییِ متمرکز بر خلاقیت و استقلالِ موسیقایی، در سن پایین‌تر، نقش مؤثری در پرورشِ فرآیند یادگیری موسیقی دارد و در سن‌های بالاتر، به مهارت‌های کارآیی برای به‌کار بستن در زمینه‌ی اجرایِ موسیقی و آموزش‌های موسیقایی این چنینی تبدیل می‌شود.

در بنیان‌های رویکرد ارف، جستجویی دغدغه‌مند برای پرورش خلاقیت و استقلال موسیقایی‌ پرورانده شده است و از این رو همواره موفقیت‌های فردیِ هنرجویان در این رویکرد گرامی داشته می‌شود. این رویکرد، نگرش سودمندی در زمینه‌ی روش‌شناسی آموزش است که نتیجه‌های موفقی به خصوص در به بار نشاندن مهارت بداهه‌پردازی و آموزش آهنگ‌سازی داشته و همچنین کوشش بسیاری در ارتقای میزان مشارکت پویای هنرجویان در فعالیت‌های موسیقایی دارد که آنان را به سمت استفاده از مهارت‌های کسب‌‌شده‌شان در تجربیات موسیقاییِ پیش رو سوق می‌دهد.  در این شماره، بخش پایانی مقاله را از پیش نظر می‌گذرانید.

ارزیابی: معمولاً از یک جدول ارزیابی عملکرد/ مشارکت درون‌کلاسی برای سنجش هنرجویان در کلاس استفاده می‌شود. مهم‌ترین پرسشی که این ارزیابی باید در بر داشته باشد، این است که آیا هنرجویان توانسته‌اند ریتم  را به‌درستی و به صورت منفرد و در همراهی با هم‌آوایی شعر استفاده کنند؟

جدول ارزیابی مشارکت کلاسی

مقطع تحصیلی: سال ششم ـ مهدکودک

این جدول ارزیابی به سنجش مشارکت هنرجویان در کلاس مبتنی بر فعالیت‌های ارف اختصاص دارد و آنچه با این ارزیابی مشخص می‌شود، مشارکت فعال، آمادگی، توانمندی، محتوا و برخورد هنرجویان است. هر بخش دو انتظار را موردنظر قرار می‌دهد که هر کدام امتیازی دریافت می‌کنند.

کلاس:

نام هنرجو:

نظرات:

امتیاز نهایی ۳۰\ ——

تحقیق میدانی

تحقیقات میدانی این پژوهش شامل تدریسِ دو طرح درس متفاوت با استفاده از رویکرد ارف در کلاس‌های مقاطع سوم و ششمِ مدرسه‌ی ابتدایی مارشال[1] در مارشالِ ایلینوی[2] بود. هدف از انجام این بخش عملی سنجش رویکرد ارف در ساختار کلاسی و مشاهده‌ی این امر بود که یادگیری هنرجویان در طی انجام فعالیت‌هایی با رویکرد ارف چگونه است.

درس یک «شیشه نوشاب» به هنرجویان یک کلاس مقطع سوم با ۲۱ هنرجو تدریس شد. هنرجویان در طی دور پیش‌بینانه توانستند منطبق با هر ضرب دست بزنند، برای ضربِ یک پا بکوبند، و نام میوه‌ها را منطبق با ریتم ادا کنند. من برایشان ضرب را این طور توضیح دادم که «ضرب آهنگ درست همان‌جایی است که سرتان را تکان می‌دهید» و تنها پس از گذشت چند دقیقه تمام هنرجویان در کلاس توانستند این فعالیت‌ها را به‌درستی تکمیل کنند: سر ضرب دست بزنند، سر ضرب قوی پا بکوبند، نام میوه‌ها را منطبق با کشش زمانی درست از جمله‌ی سیاه، چنگ و دولاچنگ به‌درستی اجرا کنند و تمام فعالیت را باهم در زمان‌بندی درست و سر ضرب با موفقیت به پایان برسانند.

هنرجویان پس از یاد گرفتن «یک شیشه نوشاب» به سه گروه تقسیم شدند و در نوبت‌های متغیر شروع به خواندن بندهای شعر کردند. در انتهای ۴۰ دقیقه‌ی کلاس یکایک هنرجویان قادر شدند که هر بند را با آواز بخوانند، هماهنگ با سر ضرب‌ها در زمان‌بندی صحیح و منطبق با میزان‌نما دست بزنند، سر ضرب‌های قوی پا بکوبند و در نهایت از خودشان استقلال موسیقایی نشان دهند.

هنگامی‌که از آنان پرسیدیم که چرا انجام این کارها برایشان سخت بوده، جواب‌هایی گرفتیم مانند این‌که «برای انجام‌شان نیاز بود متمرکز باشیم»، «چون باید در یک لحظه به چند کار مختلف فکر کنیم» و «چون فقط باید به خودم گوش می‌کردم وگرنه همه چیز به هم می‌ریخت». هنرجویان توانسته بودند استقلال موسیقایی و دیگر موارد کلیدیِ درس مثل ضرب قوی و ضعیف را درک کنند و می‌دانستند که هرکدام با موفقیت در فعالیت مشارکت داشتند. به بیانی دیگر هر هنرجو توانست در فعالیتی با رویکرد ارف مشارکت داشته باشد و در طول این مشارکت پیشرفت کند.

درس «خفاش‌های سیاه» به هنرجویان یک کلاس ۲۵ نفره‌ی مقطع ششم تدریس شد. هنرجویان در طی دور پیش‌بینانه درست مانند هنرجویان کلاس سوم توانستند منطبق با هر ضرب دست بزنند، برای ضرب یک پا بکوبند، و نام میوه‌ها را منطبق با ریتم ادا کنند. من برای آنان ضرب‌ قوی و ضعیف را توضیح دادم و سپس یادآور شدم که در قطعه‌ای با میزان‌نمای ۴/۴ ضرب‌های اول و سوم  را قوی و ضرب‌های دوم و چهارم را به‌عنوان ضرب‌های ضعیف می‌شناسیم. پس از کمی تمرین تمامی هنرجویان قادر بودند تا با هر ضرب دست بزنند، برای ضرب‌های قوی (۱ و ۳) پا بکوبند، و نام میوه‌ها را منطبق با کشش زمانی درست ازجمله سیاه، چنگ و دولاچنگ به‌درستی اجرا کنند و تمام فعالیت را باهم در زمان‌بندی درست و سر ضرب با موفقیت به پایان برسانند.

پس از آموختن هم‌آوایی «خفاش‌های سیاه» هنرجویان به چهار گروه تقسیم شدند و هر کدام هر چهار فعالیت خواندن با بدن‌کوبی، تجسم موسیقایی با بدن‌کوبی، خواندن با سازهای‌کوبه‌ای و در نهایت تجسم موسیقایی با ساز‌های کوبه‌ای را انجام دادند. تمامی گروه‌ها توانستند هر خط را در هماهنگی با ریتم‌ آن تمرین کنند. در انتهای کلاس یکایک هنرجویان قادر بودند تا: هر بند را با هم‌آوایی کردن بخوانند، بدن‌کوبی‌ را هماهنگ با ریتم صحیح و منطبق با هم‌آوایی انجام دهند، سازهای کوبه‌ای‌ را هماهنگ با ریتم صحیح و منطبق با هم‌آوایی بنوازند و هردو‌  فعالیت پیشین را همراه با تجسم موسیقایی ‌هم‌آوایی نیز انجام دهند.

هنرجویان قادر بودند توضیح بدهند که ضرب قوی، ضعیف کدام است و این‌که کدام را شنیده‌اند و هرکدام از این ضرب‌ها در یک ساختار زمانی ۴/۴ در کجای ضرب قرار دارند. آن‌‌ها همچنین توانستند «تجسم صدای موسیقایی» را درک کنند و برای دیگران نیز شرح دهند و این برای ما به این معنا بود که تمامی هنرجویان توانسته‌اند به استقلال موسیقایی دست یابند.

نتیجهگیری

تلفیق استقلال موسیقایی و بداهه‌پردازی در یک کلاس موسیقی، بخشی مهم از تجربه‌ی موسیقی بنیانی است. مدرسین برای تدریس بداهه‌پردازی نیاز دارند تا کوشش خود را در درس‌های اولیه بر مشارکت فعال هنرجویان، فردیت آنان، استقلال موسیقایی‌شان، ریتم و ملودی متمرکز سازند. بداهه‌پردازی پروریدن توأمان خلاقیت و استقلال موسیقایی را در کنار آموختن تکنیک‌های موسیقایی صحیح و تئوری موسیقی به همراه دارد و استفاده از رویکرد ارف که توسط کارل ارف تدوین شده است  نه‌تنها برای تلفیق خلاقیت و بداهه‌پردازی در کلاس‌های عمومی موسیقی بنیانی روشی کارا است، بلکه همچنین درمجموع روشی مؤثر و درخور توجه در آموختن موسیقی است.

تحقیقات عملی این پژوهش گواهی بر ادعایی است که در تمامی کتاب‌ها و مقالات در مورد این رویکرد مطرح شده. همان‌طور که مشاهده کردید تمامی هدف‌های آموزشی هر طرح درس در یکایک هنرجویان محقق شد. آنان توانستند در هر دو درس در فعالیت‌هایی که بر اساس رویکرد ارف طراحی شده بود مشارکت داشته باشند و همچنین قادر بودند تا مفاهیم موسیقایی چون ضرب قوی، ضعیف و ریتم‌های ساده را اجرا کنند. همچنین این مشارکتِ فعال موجب شد تا آنان به درکی برسند که بتوانند به‌درستی موانع و دشواری‌هایشان را در یادگیری شرح دهند و در نهایت از خود استقلال موسیقایی نشان دهند.

منابعی که در مورد رویکرد ارف نوشته‌اند تأکید بسیاری بر سودمندیِ به‌کار گرفتن این روش آموزشی در کلاس موسیقی می‌کنند.[3]

در واقع مدرسین با استفاده از رویکرد ارف در کلاس‌هایشان می‌توانند استقلال موسیقایی و بداهه‌پردازی را در ساختار دروس تعاملی[4] آموزش دهند و فرصتی منحصر به فرد را برای هنرجویان خلق کنند تا جستجوی همواره موفقی در پی خلاقیت موسیقایی داشته باشند. آن‌طور که ارف گفته: «اگر چیزی را فقط به من بگویی آن را از یاد می‌برم. اگر نشانم دهی، در یادم می‌ماند، و اگر مرا در فرآیند آموختنش همراه کنی، آن‌گاه درکش خواهم کرد.»

کتابشناسی مشروح

Anderson, W. M., & Lawrence, J. E. {2010}. Integrating music into the elementary classroom. (Eighth ed.). Boston, MA: Schirmer Cengage Learning.

فصل هشتم تلفیق موسیقی در کلاس‌‌های بنیانی (۲۰۱۰) توسط ویلیام ام اندرسون به مبحث خلاقیت و موسیقی می‌پردازد. برای توضیح محتوای بخش، مقدمه‌ی کوتاهی در ابتدای فصل آورده شده است. نویسنده توضیح می‌دهد که «خلق موسیقی به این جهت که چکیده‌ای از ایده‌ها و بیان شخصی هنرجویان است، می‌تواند یک تجربه‌ی هیجان‌انگیز و پربازده برای هنرجویان باشد»، (اندرسون ،۲۷۲). رویکرد ارف نیز به تفصیل و با ارائه‌ی اطلاعات بنیادین در کنار فلسفه‌ی آموزش مورد بحث قرار می‌گیرد. سازمایه‌های این بخش بر اساس سازمایه‌‌های کتاب آموزش موسیقی در قرن ۲۱ (۲۰۰۱) نوشته‌ی لوئیس چاکسکی است. اندرسون بداهه‌پردازی را این‌گونه تعریف می‌کند: «خلقی خالص در لحظه‌ی معین» (اندرسون ،۲۷۳). اکتشاف و تجربه، بخش‌های مهمی از رویکرد ارف هستند. با راهنمایی و هدایت هنرجویان، مدرس می‌تواند آنان را در خلق و توسعه‌ی تجربیات خلاق موسیقایی همراهی کند و سازهای ارف، ابزارهایی بی‌همتا برای تحقق این هدف‌اند. اندرسون این نکات را با جزئیات کامل توضیح می دهد و نمونه‌هایی از آهنگ‌های ارف، ایده‌ها و پیشنهاداتی مربوط به طرح درس را که با نگاهی به اصول تقلید، گفتار، ریتم، ملودی، ساز و بداهه‌پردازی ارائه شده و به خصوص در حوزه‌ی مربوط به حرکت، صدا و ساز هستند را به اشتراک می‌گذارد. آهنگ‌هایی از جمله «Swing Low»، «Sweet Chariot» و «”This Land is your Land» که  با یاداشت‌‌هایی توضیح داده شده،  ابزار‌هایی کارا و دربردارنده‌ی اطلاعاتی مهم برای مدرسان موسیقی هستند.

Azzara, C. D. (2002). The new handbook of research on music teaching and learning: A project of the music educators national conference.Colwell, R., & Richardson, C. (Eds.).New York, NY: Oxford University Press.

یازدهمین فصل از کتاب «دفتری جدید در تحقیقات آموزش موسیقی و تعلیم» (۲۰۰۲) در باب بداهه‌پردازی است. محققان موسیقی این‌گونه توضیح می دهند که بداهه‌پردازی از سوی دیگر محققان به‌عنوان مهارتی برای خلق موسیقی در لحظه تعریف شده است.  روش ارف که در صفحات ۱۷۷ تا ۱۷۹ این کتاب ذیل عنوان «تحقیقاتی درمورد بداهه‌پردازی در کلاس و پیش‌دبستانی» آورده شده است اذعان می‌دارد که روش آموزشی که به اختصار ارف ـ شول‌وِرک نامیده می‌شود بر نقش بداهه‌پردازی در آموزش و یادگیری موسیقی تأکید بسیار دارد. (آزارا)

همچنین در ابتدای همین بخش بیان می‌شود که «فعالیت‌های ابتدایی ارف‌ـ‌شول‌وِرک همواره شامل آواز‌خواندن، استفاده‌ی از بُردون‌ها، بداهه‌پردازی در خلق ریتم، حرکت و صدا در حوزه‌ی گامی  پنتاتونیک هستند و در فعالیت‌های پیشرفته‌تر، استفاده‌ی تعاملی از مد‌های کلیسایی، دیاتونیک و گام‌ها با نگاهی به هارمونی کاربردی  در کنار استفاده‌ی بیشتر از سازمایه‌های دیاتنیک قابل مشاهده است.» (آزارا، ۱۷۷)

Campbell, K. (1997, September 29). Singing the praises of early musical training.Christian Science Monitor, 89(213), 10.

این مقاله به بررسی نقش موسیقی در آموزش به کودکان  می‌پردازد. هنگامی که مباحث مقاله به جایی می‌رسد که این سوال مطرح می‌شود که چرا باید از سنین بسیار پایین به کودکان موسیقی آموخت، کمپ‌بل دلایلی در اهمیت انتخاب روش‌شناسی و فلسفه‌ی آموزشی صحیح را بررسی می‌کند. از میان فهرست روش‌های آموزشی که در این مقاله مطرح شده است، رویکرد ارف نقش و اهمیت به سزایی در آموزش موسیقی بنیانی به خصوص در آموزش کودکان کم‌سن دارد.

Carl Orff. In NAXOS. Retrieved September 13, 2012, from

 http://www.naxos.com/person/Carl Orff/25615.htm

این وب‌سایت اطلاعاتی در زمینه‌ی زندگی‌نامه‌ی ارف ارائه داده است.

Carl Orff (german composer) (n.d.). In Encyclopedia Britannica. Retrieved September 13, 2012, from http://www.britannica.com/EBchecked/topic/431845/Cari-Orff

در این منبع نیز اطلاعاتی از زندگینامه، کار و زندگی کارل ارف ارئه شده است.

Choksy, L., Abramson, R. M., Gillespie, A. E., Woods, D., & York, F. (2001(. Teaching music in the twenty-first century (2nd ed.). Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall.

این کتاب یک منبع آموزشی برای مدرسین موسیقی است که در یک فصل به تفصیل به کارل ارف و رویکرد آموزشی وی می‌پردازد. این فصل اطلاعاتی دقیق از زندگی‌نامه‌، تحصیلات و دیگر اطلاعات آماری و تاریخی از فرآیند شکل ‌گیری این رویکرد در اختیار می‌گذارد.

Dupont, D., & Hiller, B. (2002(. It’s elemental: Lessons that engage. Lakeland, TN: Memphis

Musicraft Publications.
Dupont, D., & Hiller, B. (2004(. It’s elemental2: Lessons that engage. Lakeland, TN: Memphis

Musicraft Publications

در این منابع نمونه‌هایی از طرح‌ درس‌های کلاس موسیقی بنیانی با رویکرد ارف که با بخش‌های آوازی و سازی همراه است و اطلاعات جامع آموزشی را مطرح می‌کند ارائه شده است.

Ficklin, J. (2010, January 26). Re: A brief understanding of the Orff process. Retrieved from http:/!southfloridaorff.wordpress.com/2010/01/26/a-brief-understanding-of-the-orff- process/

این وبلاگ منحصراً در مورد رویکرد ارف نوشته می‌شود. در بخش «A Brief Understanding of the Orff Process» که توسط جرد فلیکین در سال ۲۰۱۰ نوشته شده است، هر مرحله از این رویکرد به دقت شرح داده شده  و نویسنده همواره یادآور می‌شود که «‌اهمیت تجربه و مشارکت کردن در فعالیت‌های مختلف هنگامی که هنرجو از طیف گسترده‌ی فعالیت‌ها و سطوح مختلف آموزشی گذر می‌کند آشکار می‌شود» و به همین جهت «کودکان باید به چالش کشیده شوند تا بتوانند در هر موقعیت جدید طرز تفکری نو را به کار ببندند.» (South Florida)

Goodkin, D. )2001, November). Orff-Schulwerk in the new millennium.Music Educators Journal, 17-19.

داگ گودکین که مدرس موسیقی و استاد دانشگاه در سان فرانسیسکو ـ کالیفرنیا است در این مقاله به بررسی فلسفه‌ی آموزشی ارف می‌پردازد. وی جوهره‌ی آموزشی را که بین رویکرد‌های آموزش موسیقی ارف، کدای و دالکروز مشابه است را بررسی می‌کند و در این باره می‌نویسد «هر سه این باور مشترک را دارند که افراد باطنی موسیقایی دارند» (۱۹) و این‌که آنان «بر خلق پویای موسیقی، اهمیت شنوایی، به‌کارگیری هر نوعی از حرکت و به رسمیت شناختن موسیقی و تأثیر آن در روند رشد و آموزش هر کودک» تأکید دارند ( گودکین، ۱۹). در ادامه هنگامی که گودکین رویکرد ارف در کلاس را شرح می‌دهد این‌طور می‌نویسد که «دعوت به بداهه‌پردازی، راهی برای بیدار کردن تخیل است. و هنگامی که تخیل به پا خیزد، سوق دادن آن تپش اولیه به سوی آهنگ‌سازی و اجرا، جایی است که آموزش شکل می‌گیرد. ( ۱۹)

Holt music teacher,s edition: Grade 1 (pp. 13-16). New York: Holt, Rinehart, and Winston Publishers.

این کتاب یک منبع کمک‌آموزشی برای کلاس موسیقی است که در آن لیستی از فعالیت‌های ارف و سازمایه‌های مورد نیاز برای هر کدام در دسترس است. مربیان می‌توانند از این منبع جهت پیدا کردن فعالیت‌های مختلف برای کلاس استفاده کنند. این منبع در این پژوهش برای توضیح سازهای ارف و قسمت‌های مختلف آن  مورد مراجعه بود.

Jensen, G. (2010). Orff-Schulwerk review sheet. (Unpublished Teaching Aid). Eastern Illinois University, Charleston, Illinois.

گری جنسن که استاد آموزش موسیقی در دانشگاه ایلینوی شرقی است، رویکرد ارف را به‌عنوان فلسفه‌ای بدیع برای تشویق هنرجویان به انجام فعالیت‌های خلاق موسیقایی در کلاس‌های موسیقی،‌ در مبانی تعلیمی آموزش موسیقی بنیانی تدریس می‌کند. او همچنین  در مارس ۲۰۱۰، سخنرانی‌ای در مورد روش‌های آموزش موسیقی بنیانی در زیر مجموعه‌ی یک دوره‌ی آموزشی در ‌EIU به انجام رساند. در این سخنرانی وی اطلاعاتی در مورد پیشینه‌ی کارل ارف، مثال‌‌های متعدد، آواز‌هایی آوانگاری شده و کتابچه‌هایی در خصوص رویکرد ارف ارائه داد. جنسن در رابطه با خود این رویکرد توضیح داد که قدم‌های آموزشی آن شامل مشاهده‌‌گری، تقلید، آزمودن و خلق کردن هستند و این‌که « با این رویکرد، کودکان در تعامل با کشف کردن فضا، صدا، فرم و در نهایت گذر از تقلید به خلق قرار می‌گیردند.»( جنسن، ۲۰۱۰) هم‌چنین توضیح داد که رویکرد ارف به‌عنوان یک فرآیند یا روش نیز نامیده‌ می‌شود اما به باور او واژه‌ی رویکرد از آن‌جا که یک توالی خاص از قدم‌های آموزشی را به مدرسین تحمیل نمی‌کند و بیشتر متمرکز بر نگرش است،  آزادی عمل بیشتری به آنان می‌دهد.( جنسن، ۲۰۱۰)

 Nachmanovitch, S. {1990). Free play: Improvisation in life and art. New York, NY: Penguin Putnam, Inc.

این کتاب متمرکز بر شرح بداهه‌پردازی در زندگی روزمره است. ناخمانوویچ دیدگاه منحصر به فردی را در مورد بداهه‌پردازی و پارامتر‌هایش ارائه می‌دهد و آن را با خلاقیت در تمامیت خود، در زندگی روزمره و فعالیت‌های مرتبط با آن مقایسه می‌کند. بداهه‌پردازی در دیدگاه او « خودجوش، کودکانه و عاری از واهمه» است.(p.1) با نقل از مایلز دیویس که « از اشتباه‌ها نترس، آن‌ها وجود ندارند» ناخمانوویچ قدرت اشتباه‌ها را در فصل هشتم به بحث می‌گذارد. (p.8) با توجه به این‌که اشتباه‌ کردن بخشی طبیعی از روند یادگیری است، بهتر است از آن‌ها نه به‌عنوان مشکل، بلکه به‌عنوان بخشی خاص از بداهه‌پردازی یاد شود. در صفحه‌ی نهم او می‌نویسد «  تغییر جهت و سویه‌ی توجه در تعامل با این است که کار‌های تصادفی به جریان کاری ما می‌پیوندند.» ناخمانوویچ منشاء جوشش درونی خلق و لذت ساختن یک اثر هنری در هر شکلی را در مرکز توجه قرار می‌دهد؛ چه آثاری که نمی‌سازیم و چه درس‌هایی که نمی‌آموزیم هنگامی که چیزی را خلق می‌کنیم.

Orff 101 (2012). In Classics for Kids. Retrieved March 15, 2012, from http://www.classicsforkids.com/teachers/training/orff101.asp

این وب‌سایت منابع بسیاری از زندگی‌نامه، پیشینه‌ و نمونه‌هایی از فعالیت‌های ارف را در دسترس گذاشته‌ است .

Q&A with Wynton Marshalis. (2008, April}. Teaching Music, 15(5}, 35-36.

در این مقاله موسیقیدان‌های سبک جز در مورد بداهه‌پردازی و آموزش آن در کلاس به گفتگو می‌پردازند. این منبع برای این پژوهش دیدگاه اولیه‌ای نسبت به این موضوع به همراه داشت.

Riveire, J. (2006, January). Using improvisation as a teaching strategy. Music Educators Journal, 92(3), 40-45.

این مقاله که در نشریه‌‌ی مدرسین موسیقی[5] منتشر شد، « استفاده از بداهه‌پردازی به‌عنوان ابزاری مهم در آموزش» را می‌کاود. (p.41)  ریوایر به بررسی انواع راه‌هایی که فعالیت‌های بداهه‌پردازانه می‌توانند به‌عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن یادگیری استفاده شود و انواع فعالیت‌هایی که به این منظور استفاده می‌شوند، می‌پردازد. او می‌نویسد « مشارکت هر روزه در فعالیت‌های بداهه‌پردازانه می‌تواند به همه در یادگیری و لذت بردن از آن کمک کند. بسیاری از موسیقیدان‌ها و هنرجویان موسیقی از بداهه‌پردازی واهمه دارند و دلایل متعدد و متفاوتی در پس این ترس نهفته است. اما مهم این است که عناصری را که به این وحشت دامن می‌زنند بزداییم و به ذهن موسیقایی اجازه دهیم تا شروع به نواختن کند. با استفاده از فعالیت‌های بداهه‌پردازانه، هنرجویان می‌آموزدند تا در یک شرایط کم استرس بداهه‌پردازی را تجربه کنند.»(p.41)

Saetre, J. H. (2011, March). Teaching and learning music composition in primary school settings. Music Education Research, 13(1), 29-50.

این مقاله به وجه خلاق  آموزش موسیقی و اهمیت بداهه‌پردازی و آهنگ‌سازی در کلاس می‌پردازد. این اطلاعات در مقاله بر اساس مشاهدات سه مدرس و هنرجویان‌شان ارائه شده است. سایتر می‌نویسند« تمرینات آموزشی و سوگیری‌های مدرسین» و این که «  تفسیرشان از طرح درس و اهمیت موضوعات» چطور است « بر شکلی که هنرجویان به بداهه‌پردازی و آهنگ‌سازی می‌پردازند مؤثر است.»(p.30)

Taylor, D. M. (2012). Orff ensembles: Benefits, challenges, and solutions. General Music Today, 25(3), 31-35.

تیولر معتقد است آنسامبل ارف، سازهای ارف و فرصت‌های متعددی که این فعالیت‌های کلاسی برای هنرجویان خلق می‌کند آنان را به موسیقیدانانی فوق‌العاده تبدیل می‌کند.  یکی از بزرگ‌‌ترین سودمندی‌های این مجموعه این است که « هنرجویان معمولاً از نواختن این سازها در کلاس لذت می‌برند.» به همین دلیل این امر می‌تواند« به‌عنوانی محرکی برای ادامه‌ی یادگیری» در آموختن موسیقی مؤثر باشد.(p.31) او همچنین از این می‌گوید که چطور « سازهای ارف می‌توانند کمکی برای هنرجویان باشند تا دیگر استاندارد‌های جهانی مثل بداهه‌پردازی، آهنگ‌سازی، شنوایی و آنالیز» را کشف کنند. (p.31) حذف کردن تیغه‌هایی از ساز این فرصت را به هنرجویان می‌دهد تا با فتح یک موفقیت، ورای دقت به نت‌ها، به سراغ جنبه‌های دیگری از موسیقی بروند.

Valero, W. (2011, Sept.). Movement for Musicianship. Millikin Music Education Special Event. Millikin University, Decatur, Illinois.

در ۱ اکتبر ۲۰۱۱، یک رویداد ویژه‌ی آموزش موسیقی در دانشگاه میلیکین در دکاتور، ایلینوی برگزار شد. دکتر وندی والرو ـ دانشیار آموزش موسیقی و مدیر مرکز توسعه موسیقی کودکان (CMDC) در دانشگاه کارولینای جنوبی ـ متخصص مهمان این رویداد بود. او یک پزشک بالینی شناخته شده در سطح ملی است که ایده‌های زیادی برای ارائه در مورد دوران کودکی اولیه و تجربیات اولیه موسیقی دارد. والرو دوره‌های روش‌ آموزش موسیقی و تحقیقات رهبری را در دانشگاه ارائه می‌دهد و گواهی سطح ۳ ارف دارد. در طول ورکشاپ او در مورد حرکت برای موسیقیدانان که شامل رقص و بدن‌کوبی به‌عنوان بخش‌های اصلی از تجربه‌ی یادگیری بود تدریس داشت. همچنین جلسه‌ای در مورد مجموعه‌ای متوالی از فعالیت‌های آواز خواندن، هم‌آوایی و بداهه‌پردازی در سطح سهولت  مناسب برای پیش دبستانی تا کلاس پنجم برگزار شد که در آن شرکت‌کنندگان می‌توانستند در فعالیت‌ها  مشارکت داشته باشند. والرو همچنین جلسه‌ا‌ی در مورد سازهای ارف که برای آموزش تئوری استفاده می‌شود، تدریس کرد که سرشار از اطلاعات و بسیار سودمند بود زیرا شرکت‌کنندگان این فرصت را داشتند تا با این ساز‌ها در فرمی تقلیدی از محیط یک کلاس بنیانی استفاده کنند. یک بسته‌ی اطلاعاتی شامل بیوگرافی والرو، آوازهای آوانگاری شده، ایده‌هایی برای طرح‌ درس‌های آینده و توضیح نظریه‌های او در اختیار همه قرار گرفت و این اجازه داده شد که مدرسین از این سازمایه‌ها برای بهبود ایده‌های کلاسی خود استفاده کنند.

What is Orff-Schulwerk? (2011). In American Orff-Schu/werk Association: Music and Movement Education. Retrieved March 15, 2012, from http://www.aosa.org/orff.html

این وب‌سایت اطلاعاتی برای مدرسین موسیقی در مورد رویکرد ارف با تمرکز بر آموزش ارائه داده است. مدرسین موسیقی همچنین می‌توانند به تجاربشان با اخذ مدرک ارف رسمیت ببخشند و این وب‌سایت اطلاعاتی در مورد دوره‌ها و کارگاه‌هایی که در سطوح مختلف برگزار می‌شوند و امتیاز مورد نیاز برای اخذ این مدرک را دارند ارائه می‌دهد.

در مورد منابع
کتابخانه‌ی Booth نقش بسیار مهمی در موفقیت پروژه‌ی تحقیقاتی من داشت. بسیاری از کتاب‌ها و سازمایه‌های آموزشی که برای این پژوهش استفاده شده را در این کتابخانه یافتم. شخصاً  طرح درس مرکز معلمین بالنجر[6]ـ نسخه‌مدرسین ـ را پیشنهاد می‌کنم. کتابچه‌ای در مورد تدریس و آموختن موسیقی[7] و تلفیق موسیقی در کلاس‌‌های بنیانی[8] از پرمصرف‌ترین منابع برای این پژوهش بودند که هر دوی این کتاب‌ها را نیز در کتابخانه‌ی Booth یافتم.  همچنین از بانک اطلاعاتی آنلاین برای پیدا کردن نشریه‌ها و مقالات مرتبط با رویکرد ارف بسیار بهره بردم.  نشریه‌ی آموزش موسیقی[9] که در وب‌سایت همین کتابخانه پیدا کردم، در تمام طول پژوهش بسیار سودمند واقع شد.  به کمک این کتابخانه توانستم ساختار به‌روز شده‌ی ارجاع‌دهی را از طریق پیدا کردن روش ارجاع کتابچه‌ی راهنمای انجمن روانشناسان آمریکا (A P A) به کار بگیرم. بدیهی‌ست که این کتابچه را در طول کارم برای اعتبار بخشی صحیح به منابعی که استفاده کردم به کار بردم. اما ورای این‌که از منابع این کتابخانه استفاده کردم، کمک بسیاری از سوی کارکنان‌شان دریافت کردم. من این فرصت را یافتم تا با آن‌ها در خصوص ابهاماتی که در یافتن منابع، استفاده از وام درون‌کتابخانه‌ای، استفاده از بانک اطلاعاتی آنلاین و روش ارجاع‌دهی داشتم صحبت کنم و باید بگویم که آنان بسیار همراه بودند و نقش غیرقابل چشم‌پوشی‌ای در موفقیت این پژوهش ایفا کردند.

کار بر روی این پروژه یک سال به طول انجامید و در طول این سال من در روند کاری خود بسیار بر کتابخانه‌ی Mary J. Booth  وابسته بود و باید اعتراف کنم که موفقیت خودم را مرهون استفاده‌ی مداومم از کتابخانه‌ی Booth می‌دانم.

اماندا لانگ دانش‌آموخته و پژوهش‌گر دانشگاه ایالتی ایلینوی در شیکاگو است. او در ۲۰۱۳ جایزه‌ی برترین پژوهش دانش‌جویی این دانشگاه را به خود اختصاص داد و هم‌اکنون نیز در دانشگاه ایلینوی شرقی سرگرم کار و پژوهش است.

مقاله‌ی حاضر برگردانی است از:

Long, Amanda, “Involve Me: Using the Orff Approach within the Elementary Classroom” (2013). 2013 Awards for Excellence in

Student Research & Creative Activity – Documents. 4.

http://thekeep.eiu.edu/lib_awards_2013_docs/4

[1] Marshall North Elementary School

[2] Marshall, Illinois

[3] مدرسین می‌توانند موارد بسیاری از طرح درس‌ها، فعالیت‌ها، قطعات و … را در این پژوهش بیایند.

[4] interactive lessons

[5] Music Educators Journal

[6] The Ballenger’s Teacher’s Center

[7] The New Handbook on Music Teaching and Learning

[8] Integrating Music into the Elementary

[9] Teaching Music